دانش دریا

وبلاگ اختصاصی مهندسین منیره و مائده السادات هاشمی مطلق

دانش دریا

وبلاگ اختصاصی مهندسین منیره و مائده السادات هاشمی مطلق

کوپه پودها

معروفترین کوپه‏پود آب شیرین سیکلوپس است. سیکلوپس‏ها گونه‏های متعددی دارند که از لحاظ ظاهری شبیه یکدیگرند. آنها از مواد مغذی معلق در آب و جانوران مرده تغذیه می‏کنند. از آنجا که کوپه‏پودها اندازه کوچکی دارند فقط می‏توانند موجودات زنده ریز مانند باکتریها، دیاتومها و جاندارانی از این قبیل را شکار کنند. معمولاً طول بدن این جانوران از 2-1 سانتیمتر فراتر نمی‏رود. پاروپایان دارای یک چشم ساده در ناحیه میانی سر هستند که مربوط به دوران لاروی می‏باشد. این چشم ممکن است به رنگ سیاه یا قرمز باشد. کوپه‏پودها چشم مرکب ندارند.کوپه‏پودها دو جفت آنتن دارند. جفت اول بلند و جفت دوم کوتاه است. این جانوران دارای دم چنگالی هستند. برخی از کوپه‏پودهای آب شیرین قادرند یک پوشش سیست مانند ترشح کنند. این پوشش به آنها کمک می‏کند تا دوره‏های خشک و سخت را پشت سر بگذارند.در زمان تولید مثل، کوپه‏پودهای ماده تخمها را به صورت خوشه در کیسه‏های تخم با خود حمل می‏کنند. این کیسه‏ها به شکم جانور متصل هستند. کوپه‏پودهای ماده در زمان تولید مثل، به دلیل داشتن کیسه‏های تخم به راحتی قابل تشخیص می‏باشند.کوپه‏پودهای آزادزی پوششی به نام سفالوسوم دارند که سر و بخشی از سینه را می‏پوشاند. گردش جمعیت در کوپه‏پودهای آزادزی به سرعت انجام می‏گیرد.جفت آنتن اول در این جانوران به عنوان چتر نجات عمل می‏کنند و مانع سقوط کوپه‏پود می‏شوند. این آنتن‏ها در مواقع فرار سریع نیز کاربرد دارند. نقش اساسی شنا در این جانوران بر عهده پاهای سینه‏ای می‏باشد.Ergasilus versicolor یکی از گونه‏های انگلی کوپه‏پودها است که در آبشش ماهیان آب شیرین زندگی می‏کند. فقط جنس ماده این جانور زندگی انگلی دارد. جفت آنتن دوم در این کوپه‏پود دچار تغییر شده‏اند و برای چنگ زدن سازش یافته‏اند   

ارزش غذایی و تولیدی کوپه پودا

1-5 مقدمه

در طبیعت کوپه پوداها اولین حلقه ی حیاتی زنجیره ی غذایی دریایی که از تولید کننده های اولیه به ماهیها ختم می شود را تشکیل می دهند در آبهای آزاد دریایی کالانوئیدها عمده ی زئوپلانکتونهای گیاهخوار را تشکیل می دهند و پایه ی زنجیره ی harpacticids غذایی را برای تمام لاروهای ماهی و ماهیهای پلانکتوخوار تشکیل می دهد. درخورها و مناطق ساحلی هارپاکتیکوئیدها تشکیل دهند اصلی غذایی ماهیهای جوان و لاروها می باشند. بنابراین کوپه پوداها نقش حیاتی در تولید جهانی ماهی را ایفا می کند که در سال 1999 به تولید حدود 92 میلیون تن ماهی منجر شد.

5.2 بیولوژی

5.2.1 ویژگی های عمومی

کوپه پوراها حیوانات آبزی و عمدتاً دریازی هستند هرچند بسیاری از آنها در آبهای شیرین خورها زندگی می کنند کلمه ی کوپه پودا از کلمه ی یونانی kope به معنی پارو و poda به معنی پای باشد که به پای صاف پدال مانند برای شنا کردن اشاره می کند حدود 200 خانواده و 1650 genera و 500/11 گونه در سال 93 دسته بندی شدند کوپه پوداها در زیستگاهای مختلف زندگی می کنند از جمله کوپه پوداها پلانکتونی که در اقیانوسها زندگی می کنند و انواعی که در زیر سطح آبها و مناطق میکروسکوپی در بین ذرات رسوبها تا گونه های زیرزمینی که در آبهای زیرزمینی نهرهای که در اعماق دریا هستند زندگی می کنند. تقریباً3/1 گونه های دریایی انگل زی هستند و یا در رابطه ی همزیستی یا دیگر موجودات زندگی می کنند. زیست شناسان به طور ناخداگاه با ماهیهای انگلی بیشتر آشنا هستند تا گونه هایی که تعدادشان بیشتر است و به صورت کوپه پودا زندگی می کنند در این فصل بیولوژی پرورش و استفاده از گونه های کوپه پودا به عنوان غذای زنده مورد بررسی قرار می گیرد.

رایج ترین انواعی که در پرورش ماهیها استفاده می شود کوپه پوداهایی هستند که 10-3 رده کوپه پوداها را تشکیل می دهند که شامل کالانوئیدها ، هارپاکتیکوئیدها و ساکلوپوئیدها می باشد. تصویر 1-5 یک کوپه پودار بالغ و یک ناپلیوس را نشان می دهد.

5.2.1.1 کالانوئیدها

کالانوئیدها عمدتاً پلاژیک (سطح زی) و در تمام اعماق یافت می شوند. آنها به طور انتخابی از سلولهای فیتوپلانکتونها از طریق فیلترکردن تغذیه می کنند و یا از انواع مختلف حیوانات مانند تخم کوپه پوداها شکار می کنند آنها از طریق شاخک های (آنتن ها) که به طول بدن نشان و یا بلندتر هستند و بیش از 17 بند و آنتن های biramous که به عنوان حس گر استفاده می شوند شناخته می شوند جایگاه بین پنجمین و ششمین post cephalosome می باشد. برای مطالعه ی کامل بیولوژی کالانوئیدها به ماچولین 1998 مراجعه کنید.

5.2.1.2 هارپاکوئیدها

هارکاپوئیدها که بیش از 50 درصد گونه های کوپه پودی را شامل می شوند عمدتاً دریازی و در اعماق زندگی می کنند آنها در فضاهای بین ذرات شن زندگی کرده و یا در سطح گیاهان زندگی می کنند از طریق آنتن هار کوچک که کمتر از 10 بخش دارند و بیرااموس هستند شناخته می شوند. جایاه بروموس – ئروموس 4 و 5 ... post می باشد.

جدول 5.2 انواع هارپاکوئیدها که در پرورش ماهیها به عنوان غذای زنده استفاده می شوند را نشان می دهد.

5.2.1.3 ساکلوپوئیدها

ساکلوپوئیدها شامل گونه های پلاژیک و Epebenthic و bentic و انگل زی می باشند که در آبهای شیرین و دریاها زندگی می کنند هرچند در آبهای شیرین بسیار بیشتر هستند. در دریاهای ساکلوپوئیدها به خانواده ی سایکلوئیدها تعلق دارند و عمدتاً نبتیک هستند و از نوع پلانکتونهای oithonead می باشند. خانواده سوم ساکلوپوئیدها که در آبهای شور زندگی می کنند سایکلوپیداها هستند. هرچند اکثر این گونه ها در آب شیرین زندگی می کنند. اکثر این گونه ها شکارچی هستند. که عمدتاً به گونه های کوچکتر و لارو ماهیها حمله می کنند برخلاف کالانوئیدها و هارپاکتیکوئیدها ساکلوپوئیدها دارای آنتن های غیر پرزی می باشند که برای شکار غذا بکار می روند. آنتن های آنها از کالانوئیدها کوتاه تر و بین 6 تا 17 بند دارند. همانند هارپاکتی کوئیدها جایگاه post cephalosome بین 4 و 5 می باشد. ساکلوپوئیدها به طور زیاد در پرورش گونه های دریایی استفاده
نمی شوند.

5.2.2 ساختار کوپه پوداها

کوپه پوداها عمدتاً حلقوی با شکمهای باریک و در خصوص گونه های بنتیک و یا سطحی دارای بدنهای پهن تر و از قسمت پشتی فشرده می باشد. تنه آنها شامل یک thorax و یک شکم می باشد. سر آنها به thorax وصل است و از بخش جلو یک چشم نوپلیار nupliar دارد یکسری آنتن های مشخص و اپن داگس مختلف برای تغذیه و شنا استفاده می شود. این بخش جلویی به عنوان پروزوم طراحی شده است. شکم آنها عمدتاً از thorox باریکتر است که اپن داگس به آنها وصل نیست حفره ی جنسی معمولاً در اولین بند شکمی واقع شده در حالی که آخرین بند مخرج را تشکیل می دهد.

Urosome به forca ختم می شود که از دو rami متقارن تشکیل می شود آنتن ها سایزهای مختلف دارند و برای تمایز بین این سه گونه استفاده می شود که در هارپاکتی کوئیدها کوتاهترین و کالانوئیدها بلندترین می باشد. این اپن داگها دارای سیت های setae مختلف هستند که به عنوان حس گری شیمیایی عمل می کنند وی ساختار این آنتن ها به نحوه ی زندگی کوپه پوداها وابسته است این آنتن ها هنگامی که در کناره های بدن باشند برای کاهش فرو رفتن در آب در اعماق در کالانوئیدها می باشند. این امر به ندرت در هارپاکتی کوئیدها وساکلوپئیدها رخ می دهد. اما استثناء هم وجود دارد از جمله گونه های اوی سونا. در گونه های بنتیک آنتن ها برای وصل کردن کوپه پودا به sub stratum می باشد در برخی از گونه ها یک یا هر دوی آنتن ها برای گرفتن ماده در تولید مثل استفاده می شود. آنتن ها به عنوان ابزار حرکتی کمکی در کالانوئیدها و هارپاکتی کوئیدها استفاده می شود در حالی که آنتن های بدون پرز در سالکی پوئیدها برای گرفتن غذا استفاده می شود.

ساختار اندام دهانی و قسمتهای اطراف آن با توجه به نوع غذاخوردن در گونه های مختلف فرق می کند. اندامهای rudiment در طی دوره های جنینی ظاهر می شوند اما در طی دورۀ کوپوپودایی دارای کارایی کامل می شوند. اندام دهانی به صورت ventrally قرار دارد و توسط mandible که برای نرم کردن غذا به کار می رود احاطه شده و همین طور maxillules که برای گرفتن و خوردن کردن غذا و maxillae که براساس نوع غذا شکلهای متفاوتی دارند احاطه شده. در گونه های فیلتر کننده ی غذا، maxillae دارای setae است که برای گرفتن و انتقال غذا به دهان به کار می رود. پرایس و همکاران (1983) کار maxillae را برای تغذیه دوره های appendagey و جمع کردن ذرات بر روی setae توصیف می کنند.

سیکلوپویدها، Tabrum که اندام دهانی جلویی را محافظت می کند دارای دندانهایی است که تعدادی شکلشان برای مشخص کردن نوع گونه به کار می رود. Maxillipes معمولاً در ششمین مرحلۀ جنینی ظاهر می شوند و بین maxillules قرار دارند و به خورد کردن غذا در snbstratum یا تمیز کردن دیگر appendagey کمک می کنند. این appendage در گونه های oithona بسیار پیشرفته هستند و برای گرفتن غذا به کار می روند.

چهار یا پنج جفت پای شنا به thorax وصل هستند که برای حرکت به کار می روند. اینها برای طبقه بندی به کار می روند چونکه پراکندگی مهرها و setae بر روی پاها برای هرگونه متفاوت است. در کالانویدها و برخی از هارپاکتویدها، آخرین جفت پاتغییر کرده به طوریکه درمادها ک.چک شده ودر نرها به طور نامتقارن بزرگ شده که برای گرفتن ماده در جفت گیری به کار می رود. در سایکلوپویدها این جفت پا شبیه دو گونه دیگر است اما بسیار کوچک است.و یا اصلاً وجود ندارد. در free spawners ، پنجمین جفت پای شنا برای راحتر شناکردن کوچک شده و یا وجود ندارد. در کالانویدهای نر این پا برای کرفتن ماده تغییر یافته.

بدن جنین تازه به دنیا آمده بیضی شکل می باشد. و از پهلوها داخل رفته، دارای appendages نسبتاً کمی می باشد و دارای یک چشم جنینی می باشد. جنین سایکلوپویدها دارای چشم گلابی شکل می باشند. در بسیاری از گونه ها در مرحلۀ اول جنینی دارای اندام دهانی نمی باشند. و در ی محوطۀ vitelline زندگی می کنند و به ندرت حرکت می کنند. بدن آنها تکه تکه نیست و دارای سه جفت appendayes می باشد. Mandibley , antennae , antennulg که در سه مرحلۀ اول جنینی ظاهر می شوند.musculature ابتدایی ترین نوع سایکلوپویدها می باشند که دارای jerks ساده و ایستاده در اطراف می باشد در حالیکه کالانویدها دارای اندام دایره ای برای حرکت belical می باشند.

در طی مراحل جنینی باقیمانده stoe و appendages در قسمت پشتی بدن رشد می کند. اسکلت خارجی شامل چندین لایه مجزا از که در سه ساختار مجزا طبقه بندی شده اند. یک لایه خارجی که دارای اپیکوتیکل باریک و یک پروتوتیکل ضخیم تر می باشد. پروکوتیکل شامل کتین در یک شبکه ای پروتئین لیپید می باشد که در دو لایه مجرا در جهتهای مختلف قرار دارند. کوتیکول به طور کامل نفوذناپذیر نمی باشد و دارای سوراخهای زیاد می باشد. در نقاط ارتیکیولیشن کوتیکل کتین نشده است و دارای انعطاف نمی باشد.

1-2-2-5 سیستم هاضمه

سیستم دهانه در قسمت جلویی و پشتی لابروم قرار دارد. لابروم دارای غدد لابرارمی باشد که برای هاضمه ابتدای آنزیم ترشح می کند . این آنزیم ها شامل بلوسوئید، گیکوپروتئین و مارکوپلی ساکارید می باشد. در بسیاری از گونه های کالانوئید، هارپاکتیکوئید از میدگات یک امتداد وجود دارد که به صورت شکمی و جلویی قرار دارد. که به عنوان هپاتوکانکارس عمل می کند. جذب و شکل گرفتن فائلکارپلکس در قسمت پشتی میدگار قرار میگرد . که به عنوان یک ابتدایی عمل می کند. اصلی ترین ترکیب نیتروژنی توسط کوپه پوداها ترشح می شود آمونیاک است. آمونیاک نشان دهنده ی فعالیت غذایی می باشد و برای کنترل تغذیه به کار می رود. همچنین فسفات نیز به صورت محلول ترشح می شود.

سیتم گردش خون

قلب تنها در کالانوئیدها وجود دارد. به صورت پهلویی بین 2 و 3 بخش سراسیک قرار دارد و شامل یک ونتریتل می باشد. خون بی رنگ این گونه ها از بخش جلویی آئورت و یک سیستم سینوسی عبور می کند هارپاکتیکوئید و سالکیوئیدها دارای قلب مشخص می باشند و ماهیچه های اندام الیفتری مسئول گردش خون می باشند .

سیستم عصبی

سیستم عصبی مرکزی ساده و نسبتاً یکسان می باشد و شامل یک مغز است به صورت شکمی و در قسمت جلویی اسفاگوس می باشد یک نخاع از مغز به بخش پشتی امتداد دارد و شامل عصبهای حسی و حرکتی می باشد. این سیستم از مغز به بخش لابروم در اندام دهانی کشیده می شود. یک فیبر بزرگ از دو جفت اینترنورون مقدار زیادی فیبرهای حرکتی تشکیل شده و برای حرکتهای سریع به هنگام فرار کردن به کار می روند. چشم جنینی در تمام مراحل کوپه پودها وجود دارد و معمولاً قرمز است و در قسمت جلویی وبقلی وجود دارد.

4-2-2-5 سیستم تولید مثل

به صورت شکمی در پروزوم و خطوط امتدادی سیستم هاضمه قرار دارد. به طور کل شامل چندین جفت غده داکتس و یک اندام تولید مثلی که به صورت شکمی قرار دارد سیستم تولید مثل نر در کالانوئیدها جفتی نمی باشد و در بیشتر هارپاکتی توئیدها و ساکلوپوئید به صورت جفتی است .سیستم تولید مثلی ماده ها دارای یک اواری می باشد در قسمت پشتی بخش جرمینال جایی که اوگونیا تکثیر می شود هر دو گونه ی نر و ماده ی هارپاکتی کوئیدها و ساکلوپوئیدها دارای اندام تولید مثل جفتی می باشند که به صورت شکمی می باشند.

3-2-5 تولید مثل

اکثر کوپه پوده ها به صورت جنسی تولید مثل می کنند. گونه ی نر sac ترشح می کند که شامل اسپرمهای می باشد که شامل اسپرماتورفورو آنها را در نزدیک اندام تولید مثل ماده ترشح می کند. در سیکلوپوئیدها گونه ی نر اسپرم ها را از اندام تولید تولیدمثلیش به قسمت شکمی گونه ی ماده انتقال می دهد که اکثر کار نوئیدها در درون آب تخم ریزی می کنند.مقدار تخم ها در هر بار از چند عدد تا 50 تخم متغیر است که هر دور تخم گذاری در یک مدت 24 ساعته انجام میگیرد برخی از گونه ها مانند اکارتیا و کارانوس در شب تخم گذاری می کنند. که در برخی موارد دوگونه دوباره جفت گیری می کند. دیگر کوپه پوداها از جمله ساکلی پوئیدو هار باکتیکوئیدها تخم ها خود را در یک دو کیسه قرار می دهند. که تا هنگام از تخم در آید به اندام تولید مثلی ماده می چسبند. در کالانوئیدها توده ی تخم در یک غشاء قرار ندارند بلکه به هم می چسبند و به موجود ماده می چسبند به طور میانگین هر کیسه تخم بین 58 تا 66 تخم را دربرمیگزرد و طبق یک مطالعه در 27 گونه مختلف هارپاکتی کوئیدها این توده تخم از 3 تا 299 تخم را دربرمی گیرد. که گمان براین است که موجود ماده پس از چندین بار تخم گذاری میمرد. تولید مثل از طریق مقدار تخم هار ماده 1- روز 1- اندازه گیری می شود و به نوع و روش تخم گذاری بستگی ندارد از آنجا که کیسه تخم جدید نمی تواند تا هنگامی که چند جنین به ماده وصل هستند متصل شود و همینطور به علت سایز بزرگشان میزان باروری کالانوئیدها 7 برابر کمتر از تخم گذارهای آزاد می باشد. باروری بالا در بین گونه ها رهاپاکتی کوئیدها وجود دارد.

ثابت شده است که پارستنوجنیس که تولید مثل غیر جنسی از طریق ایجاد نسل های ماده می باشد. در شرایط آزمایشگاهی برای هارپاکتی کوئید انجام شده است اما اطلاعات کمی درخصوص انجام این فرایند در طبیعت وجود دارد. تخم های عادی را در شرایط خنک در شرایط اکواکالچر انبار می کردند تا میزان کافی باروری ماهیها تضمین شود.

4-2-5 تخم های دیاپازیادستینگ diapause eggs resting

تخم های نهفته توسط چندین گونه کوپه پدا تولید می شوند و اصل ترین روش برای دوره ی نهفته بودن (خوابیدن) در کالانوئیدها می باشند. این تخم های کوپه پودا در طی رشدرها می شوند و هنگامی که رشد متوقف می شود این تخم ها بخش خارجی آنها ضخیم می شود. این تخمها می توانند دوره های طولانی مدت کم آبی ، گرما و سرما را تحمل کنند. این تخمها می توانند در مقادیر زیاد و به صورت رسوب تا 2/3 میلیون تخم در سواحل ژاپن یافت شوند. اکثر تخم ها در 8 سانتیمتر بالایی رسوبات می توانند تا چند سال باقی می مانند. این تخمها می توانند در شرایط آزمایشگاهی از طریق طول روز کوتاه و دمای کم شبیه سازی شوند. تخمهای نهفته فقط برای کالانویدها گزارش شده اند اما جنین های نهفته یاکوپوپودتیس در همۀ سه دسته کوپوپوداها شناخته شده اند در حالیکه در گونۀ سایکلوپویدها در گونه های دریایی خنثی بودن وجود ندارد. در مناطق نیم معتدل ، خنثی بودن معمولاً در زمستان و ارتفاعات رخ می دهد طول روز و دما دو عامل محیطی اصلی هستند که باعث می شوند مادهها از باروری فعال به حالت تولید مثل نهفته در می آیند.


5-2-5- رشد و اندازه

5-2-5-1- چرخه زندگی

کوپوپوداهای این سه گونه که برای شیلات به کار می روند دارای چرخه زندگی مشابه هستند. هنگامیکه تخمها بارور می شوند، تخمها وارد آب یا کیسۀ تخم می شوند. این کیسه کروی بوده و دارای لایه ای ازکتین می باشد. جنین از پنج یا شش مرحله می گذرد تا به کوپوپوداهای بالغ تبدیل شود. اکثر گونه ها در دورۀ سوم یا چهارم تغذیه را شروع می کنند هر چند بعضی هم در مرحلۀ دوم شروع می کنند. در برخی سایکلوپیدها از همان دورۀ اول یک شکم فعال وجود دارد در حالیکه در بقیۀ لولۀ گوارش ناقص می باشد که این مرحله چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد. سرعت رشد به میزان حرارت بستگی دارد اما او اصل دیگر از قبیل میزان و کیفیت غذا نیز تاثیرگذار هستند.

5-2-5-2- مرگ و میر

میزان مرگ و میر از لحاظ نرخ بقای جنینها به بزرگسالان در گونۀ تیسبه (Tisbe) در شرایط آزمایشگاهی 2% تا 23% اندازه گیری شده است. بنابراین طبق مطالعات، در شرایط مناسب نرخ بقاء 75% قابل انتظار است.

5-2-5-3- اندازه

قطر تخم کالانویدها از 70 تا 800 ملل متفاوت است و معمولاً از تخم گذاران آزاد بزرگتر می باشد که به ندرت از 200 بزرگتر می باشند اندازه ناپلیوس های تازه متولد شده نیز متغیر می باشد. جنین تنسا (Tonsa) طول کمتر از 100 دارد در حالیکه کالانوس باسینکیلوس حدود 22 می باشد. کوپوپوداهای دریایی آزاد زی ممکن است به طول 10mm باشند.طول گونه های گوشت خوار نیز می تواند 4/7-3/6 mm باشد. هارپاکتیکویدهای بالغ کوچکترین گونه می باشند که بین 5/2-2/0 mm طول دارند. گونه های ماده نیز معمولاً از نرها بزرگتر می باشند گونه های بزرگ معمولاً نیمه کف زی هستند و توانایی شنا کردن را دارند. علاوه بر رشد طولی، این رشد می تواند از لحاظ وزن خالص نیز صورت گیرد که همراه با عبور از مرحله ای به مرحلۀ دیگر روی می دهد. هنگام بلوغ، در گونه های ماده، رشد متوقف شده و میزان تخم گذاری نشانه رشد است.

5-2-5-4- زمان تولید نسل (generation)

زمان رشد که فاصلۀ بین از تخم درآمدن این کوپوپودا تا از تخم درآمدن فرزندش می باشد در بین گونه های مختلف متفاوت است و با افزایش دما رابطۀ مستقیم دارد. در کالانویدهایی که نرها معمولاً از مادهها کوچکتر بوده و سریعتر رشد می کنند ولی طول عمر کمتری دارند. همچنین ویژگیها نیز برای هارپاکتویدها درست می باشد که زمان رشدشان از هفت روز در دمای 22 درجه سانتیگراد تا 42 روز در دمای 17 درجه تا 167 روز در دمای 8 درجه متفاوت می باشدد. میزان غذا و شوری آب نیز بر رشد موثر هستند. میزان رشد از یک مرحله به مرحله دیگر با افزایش شوری کاهش می یابد.

5-2-6-تغذیه،کیفیت ووجودغذا

5-2-6-1- کالانویدها

تغذیه

نوع تغذیه کالانویدها غیربینایی و شکارچی فعال بوده که انواع مختلف حیوانات را گرفته و می خورند از جمله لارو yolk-sac . گونۀ Acartiatorse می تواند از نوع تغذیه ذرات خواری به تغذیه شکاری تغییر کند. کوپوپوداها همچنین می تواند برای شکار دام گذاشته و تخمها و جنین ها را شکار کنند.کالانویدها معمولاً همه چیز خوار و فیلترکننده هستند که می توانند بین ذرات و دیگر غذاها براساس اندازه و طعم تمایز قایل شوند. اندازۀ غذا با توجه به اندازه اندام دهانی مهم می باشد و کوپوپوداها در این خصوص برای گرفتن غذاهای کوچک ناتوان هستند. کوچک بودن اندازه یکی از عوامل کاهش میزان بقاء و باروری می باشد.

تولید تخم

رابطه بین میزان تولید تخم و غلظت فیتوپلانکتونها برای کوپوپوداها نشان می دهد که غلظت غذایی که در آن تخم گذاری آغاز شد و در آن به حداکثر می رسد برای گونه های مختلف متفاوت است. تولید تخم برای هر ماده در هر روز با افزایش میزان غنا افزایش می یابد. کیفیت غذا نیز موثر است. تحقیقات ابتدایی از مدتها پیش نشان داده اند که رابطه مستقیم بین تولید تخم و میزان سطح لیپید (lipid) در رژیم کوپوپوداها وجود دارد و نشان داده شده است که میزان کم اسیدکوساسنوکیا و ایکوساپنتانویک در رژیم غذایی می تواند میزان باروری را کاهش دهد. همچنین اهمیت اسیدهای چرب 3-n نسبت به اسیدهای چرب n-6 در گونه Tonsa نشان داده شده است. بنابراین، برای افزایش باروری در کالانویدها، میزان کافی غذا با اندازۀ مناسب و کیفیت غذایی مناسب لازم است. مواد دیگر به غیر از لیپید از جمله اسید آمینه ها و کربن عالی و میزان نیتروژن برای تخم گذاری مهم می باشند.

هارپاکتی کوئیدها

تغذیه

هارپاکتی نوئیدها معمولاً دتریتوس خوار هستند که در مناطق بنتیک تغذیه می کنند و به طور موثر از منابع مختلف غذا مانند باکتریها ، جلبکهای بزرگ، علف ها، جلبکها بیوفیلم، دیاتومها و بلیکیت ها، تیکه های میگو و چیزهای مصنوعی مانند تترامین تغذیه می کنند. همچنین هارپاکتی کوئیدها رفتار گوشتخواری نسبت به جنین دیگر گونه ها دارند هرچند اینها هرگونه چیزی را می خورند این بدان معنا نیست که در تغذیه خود انتخابگر نمی باشند و تولید فرزند آنها وابسته به نوع غذایشان است.

هارپاکتی کوئیدها

تولید تخم

کیفیت و کمیت منابع غذایی بر تغذیه، رشد و تولید مثل هارپاکتیکویدها تاثیر می گذارد. در یک مطالعه توسط ویلیافروجونز (1999)، نشان داده شد که میزان پایین جلبک باروری را پایین می آورد.

باروری، طول عمر، بقا و تراکم جمعیتی بدست آمده برای Tisbs در غلظت 80 سلول ml-1 در بالاترین حد ازدیاتوم اسکوتونها بود. همچنین نوع غذا نیز تاثیر گذار بود. میزان تولید روزانه جنین با خوردن مخلوط غذا نسبت به خوردن تنها جلبک بالاتر بود. تعداد فرزندان هر ماده T.holothupiae به هنگام خوردن مخلوط ulvasp و fryfood در بالاترین حد و به هنگام خوردن spirulina که یک پلانکتون با پروتئین بالا است در پایین ترین حد بود.Detritas و میکرواورگانیسمهای مربوط به آن به عنوان مهمترین عناصر اصلی رژیم غذایی هارپاکتیکوئیدها هستند. نشان داده شده است که اضافه کردن میزان کمی از باکتریها و ویتامین D2 به غذای تجاری حیوانات، باعث افزایش درصد مادههای بارور و افزایش تولید تخم شد.

هارپاکتویدها لیپید را به عنوان انرژی در طی و یا قبل از تولید مثل ذخیره می کنند همانند بسیاری از کالانویدها بنابراین تصور می شود که غذای بلعیده شده مستقیماً به عنوان منبع انرژی استفاده می شود. در واقع، سطح لیپید درهار پاکتیکوئیدها پایین است در حالیکه کالانوئیدها میزان فراوانی از اسیدهای (POFA) چرب n3 را از رژیم فیتوپلانکتونیشان بدست می آورند و هارپاکتیکویدها از منابع غذایی استفاده می کنند که میزان کمی از این اسیدهای چرب دارند.

5-2-6-3- سایکلوپویدها

تغذیه

سایکلوپویدها گیاه خوار و گوشتخوار هستند و از پلانکتونها و شکارهای بنتیک وحشی فرزندان خود تغذیه می کنند و به جنینها و کوپویداها حمله می کنند. چانگ ولی (1993) متوجه شدند که Apocyclopsroy در مراحل اولیه گیاهخوار است و در مراحل بعدی گوشتخوار می شود.

-نور

در آبهای استوایی دوره ای بودن مه دایل (diel) برای oithona plumifera نشان داده شده است و کیسه های تخم را در صبح زود گذاشته که در غروب فردای همان روز از تخم در می آیند. بنابراین نور در پرورش این گونه بسیار مهم است

5-3- روشهای تولید

5-3-1- پرورش گسترده و در محیط روباز

5-3-1-1- برداشت زئوپلانکتونهای وحشی

برای چندین دهه، کوپوپوداها برای پرورش گونه های دریایی به کار رفته اند آنها را به طور مستقیم از دریا جمع آوری می کنند که معمولاً در آبراهایی صورت می گیرد که تراکم آنها زیاد است و به طور مستقیم به عنوان غذای زنده به کار می روند و به طور مستقیم وارد تانکهای روباز می کنند تا برای پرورش لارو ماهی به کار روند و یا آنها را برداشت کرده و منجمد یا خشک می کنند تا بعداً به عنوان غذای inert استفاده شوند. چندین ابزار فیلترکننده بودن منظور تهیه شده است. Barnabe (1980) یک دستگاه شناور که با فشار کار می کند را توصیف کرد که جریان آب را از درون یک تور بلند پلانکتونی هدایت می کند. تورهایی با اندازه مختلف که به سرعت به هم می پیچیند پلانکتونها را به طور کامل در خود نگاه می دارند سیستم فیلتر UNIK که توسط وان در,مین وناس (1997) توضیح داده شده ابزار جمع آوری پلانکتون پیشرفته تری است که می تواند غلظت مشخصی از کوپوپوداها را در میزان M3 min-15-1 جمع کند. این تور دارای یک سیستمی است که جریان از میان آن عبور می کند و دارای دیسکهای گردی است که با اندازه پلانکتونها تنظیم می شود

5-3-1-2- تولید در آبدره های (fjords) بسته یا مناطق دریایی

کوپوپوداهایی که در آبگیرهای بسته یا نیمه بسته با حجم m3510000 -37000 به طور مستقیم برای پرورش ماهیهای دریایی در نروژ به کار رفته اند. ابتدا شکارچی های احتمالی در آبگیر را با rotenone می کشند. تولید فیتوپلانکتون با افزودن کودهای پرورشی افزایش می یابد.

در برخی از سیستمها، شروع پرورش کوپوپودا از طریق تخمهای خنثی در رسوبات انجام می گیرد، در دیگری سیستمها، زئوپلانکتونهای وحشی از دریا جمع شده و به آبگیرها منتقل می شوند. سپس لاروها را به این آبگیرها منتقل می کنند. در حین پرورش ممکن است غذای اضافی به آبگیر بریزند تا میزان غلظت غذا حفظ مضرات این سیستم شامل عدم توانایی برای کنترل تولید و بنابراین میزان غذا و شکارچیها است. نبود غذا منجر به رشد متفاوت لاروماهیهای می شود که در کوداها منجر به افزایش میزان گوشتخواری می شود. کودهای سمی جلبکها می توانند مجموع تولید یک ساله را نابود کنند اما تجربه به تولیدکنندگان نروژی کم کرده تا این تودهها را تنظیم مواد غذایی کنترل کنند و همین طور لایه های آب را با هم ترکیب می کنند از طریق هم زدن آب و افزودن آب فیلترشده دریا، ضرر دیگری این است که ارزیابی نوزادهای زنده مشکل است و بنابراین جیره بندی غذا نسبت به غذای خشک مشکل است.

5-3-1-3- تولید در حوضچه های روباز یا تانکهای بزرگ

. در این سیستمها معمولاً از آب فیلتر شدۀ دریا استفاده می شود. با استفاده از فیلترهایی به اندازۀ حدود40-20 می توان فیتوپلانکتونهای طبیعی را به حوضچه انتقال داد بدون اینکه زئوپلانکتونها و دیر شکارچیهای احتمالی انتقال یابند. همچنین می توان با اضافه کردن مواد مغزی تعداد فتوپلانکتونها را کنترل کرد. با یک حساب سرانگشتی می توان مادۀ اضافه شونده را نبست به آن آبی که در آن تودههای جلبک وجود دارد محاسبه کرد و همین طور سطح نیتروژن و فسفر را حساب کرد و سپس کودها را اضافه کرد تا نتایج مشابه ای حاصل شوند. میزان پایین نیترات به نفع جلبکهایی با میزان جذب نیترات پایین می باشد مانند small flagellates (فلاژلاتهای کوچک) در آزمایشی که توسط ناس و همکارانش (1991) انجام شد، فلاژلاتهای کوچک مراحل اولیه را قبل از اینکه کودها اضافه شوند محیط رااحاطه کردند. در شرایطی که سطح نیترات محدود نبود و میزان اکسیژن بالا بود، این شرایط به نفع دایاتومهای بزرگ بود که منجر به تولید زیاد کوپوپودا شد. در حوضچه های آب دریا در نروژ، افزایش تولید دایاتوم و بهبود شرایط اکسیژن باعث افزایش تولید ناپلی کالانوئیدها شدند. به همین علت، نوع مواد مغذی آب و نوع فیتوپلانکتونهای یافت شده در تانکرهای در سیستمهای پرورش لارو ماهیهای دریایی در دانمارک به شدت کنترل می شوند. . کنترل نظم غلظت طعمه های زنده در این سیستمهای روباز برای پرورش موفق لارو ماهیهای دریایی مهم است. بدست آوردن غلظت قابل اطمینان از جمعیتهای کوپودا در سیستمهای روباز بزرگتر کار آسانی نیست زیرا آنها را به صورت نامنظم توزیع شده اند و تغییرات در توزیع کوپوپوداها در طول روز صورت می گیرند. به طور کل ا یک حجم بالا (لیتر 25-10) از شرایط مختلف در تانکرها نمونه برداری و فیلتر می شود و کوپوپوداها شناسایی و شمرده می شوندو یک مزیت حوضهای روباز نسبت به سیستمهای گسترده که به تولید کلی زئوپلانکونها بستگی دارند این احتمال است که می توان زئوپلانکتونها را قبل از اینکه به عنوان غذا استفاده شوند در چندین نسل تولید کرد. استفاده مستقیم از زئوپلانکتونها به عنوان غذا خطر آلودگی را افزایش می دهد. از آنجا که بسیاری از این انگلها از کوپوپوداها به عنوان میزبان میانی استفاده می کنند، استفاده از نسل اول ناپولیها در سیستم برای کاهش ریسک انتقال انگلها کافی است.

با کاهش دما، کوپوپودا تخمهای خنثی تولید می کنند که تا سال بعد در رسوبات باقی می مانند و به عنوان شروع کنندۀ زئوپلانکتونها برای پرورش در سالهای بعدی که پرورش لاروها شروع می شود استفاده می شوند.

5-3-2- پرورش فشرده کوپوپوداها

از اوایل دهۀ 1990 تلاشهای مجددی برای پرورش فشرده گونه های خاص کوپوپوداها در پاسخ به کاهش جهانی تخمهای آرتمیا صورت گرفت و همچنین به علت تمایل به پرورش گونه های جدید بالاروهای بسیار کوچک مانند گونه های دریایی زیبا یا گونه هایی که پرورش آنرا با طعمه های زنده سنتی شکل می باشد (روتیفرها و ناپولی آرتمیا)، یا دهان کوچکی دارند مانند گروپر، dhufish یا red snapper یک گونه کالانوئید یا هارپاکتوید بر دیگر گونه هابرتری دارد را استفاده می کنند.این گونه های غالب بهترین گزینه های برای پرورش فشرده می باشند.

تلاشهای زیادی برای تولید انبوه کوپوپوداها در سیستمهای فشرده با موفقیتهای مختلف انجام شده که منجر به ایجاد سیستمهای متفاوت برای گونه های خاص کوپوپوداها شده است. پرورش در حجمهای بالاتر (10< لیتر برای کالانویدها و 2< لیتر برای هارباکتیکویدها) نشاندۀ بهترین شرایط مورد نیاز برای پرورش انبوه می باشند. گونه هایی با سیکل زندگی کوتاه در دمای محیط برای اهداف پرورش مناسب می باشند. گونه های ساکن محیطهای ساحلی معمولاً نسبت به تغییرات شوری آب و دما مقاومتر هستند.

5-3-2- کالانویدها

این کوپوپوداها کوچک بوده و دورۀ نسل نسبتاً کوتاهی دارند و برای شرایط آزمایشگاهی تطابق پذیر هستند. هنگامیکه در شرایط روباز با گونه های مختلف پرورش می یابند، با گذر زمان به گونه غالب تبدیل می شوند.

غذا و تغذیه

اکثر کالانوئیدها نیازمند به فیتوپلانکتونها هستند که می توانند آنها را از فیلتر کردن آب بدست آورد هرچند می توان آنها را با برنج پرورش داد. در بسیاری از موارد، کوپوپوداها با یک نوع جلبک تغذیه می شوند که با تمامی استانداردها برای تولید ماکزیموم تخم مطابقت ندارد. در سیستمهایی که پرورش روزانه تغییر نمی کند، فضولات و غذای اضافی ممکن است جمع شده و به صورت آلودگی در آمده پرورش را از بین ببرند. میزان تولید تخم در کوپوپوداها بستگی به اندازه، کیفیت و کمیت جلبک فراهم شده می باشد. غلظت جلبکی که در آن تولید تخم شروع می شود و یا در بالاترین حد می باشد در گونه های مختلف بسته به نوع رژیم فرق می کند. به عنوان یک قانون کلی، به منظور رسیدن به تراکم غذایی، میزان بالای هضم و تولید تخم، تراکم سلولی حدود 103 سلول ml-1 کافی خواهد بود مانند Isochrysis galbana یا pavlova lutherii ترکیبی از حداقل دو گونه جلبک با میزان بالای لیپید n3polyunsaturated (اشباع نشده) و یا اندازه ای که بتوان برای هر دو مرحله ناپولی و بلوغ استفاده شود، احتمالاً رژیم کافی را برای پرورش ایجاد می کند. به علت اینکه توزیع اسیدهای چرب در بالغ ها و فرزندان آنها که غذا نمی خورند نشان دهندۀ میزان آن در رژیم بالغ ها می باشد، این امر اطمیان حاصل می کند که توزیع مناسب اسیدهای چرب در کوپوپوداهایی که به عنوان غذای زنده استفاده می شوند صورت می گیرد.

نور

به طور کلی، سطوح پایین نور به کار می روند.

برخی از کالانویدها در شب تخم ریزی می کنند. تولید تخم در کالانوید labidocera aestiva در چرخه نور / تاریکی بررسی شد و با نور دائم یا تاریکی دائم مقایسه شده در این مطالعه، حداکثر تولید تخم در دورهۀ تاریکی انجام شده یک الگوی ریتمیک در شرایط دائماً تاریکی مشاهده شد و نه در دورۀ دائماً روشنایی.

هوادهی و اکسیژن

هوادهی برای کمک به معلق نگه داشتن فیتوپلانکتونها و ایجاد حرکتهای کوچک لازم است که این حرکتها کمک می کنند کوپوپوداها در میان تانکهای پرورش پراکنده شوند و از تراکم کم محیطی جلبکها جلوگیری می کند که این امر به علت توزیع نامناسب شکارچی و شکاری می باشد حرکت سریع برای معلق غذاخورها اهمیت کمتری دارد. بر خلاف این، حرکتهای سریع برای کوپوپوداهای غذاخور شکارچی مانند آکارتیدا بسیار مهم است زیرا سرعت حمله را افزایش می دهد. جریانهای آرام هوا رو به بالا یا حبابهای هوا جریان چرخش و آرام رو به بالا را کمک می کنند. هوادهی شدید باید جلوگیری شود.

در طبیعت، کوپوپوداها در محیطهای دارای اکسیژن مناسب زندگی می کنند. گونه های ساحلی تخمهایی تولید می کنند که در رسوبات ته نشین می شوند و شرایط بدون اکسیژن عمل می کنند. در حوضچه های روباز پرورش لارو و ماهیهای دریایی، اکسیژن اشباعی حدود %160 ثبت شده است که اثر بدی بر روی کوپوپوداها نداشته است.

اندازه و شکل تانک پرورش

بیشتر کالانویدها نیازمند حجم زیاد هستند و تراکم بالغها به ندرت از 100 در لیتر می گذرد. تانکهای استفاده شده توسط استوتراپ و همکارانش (1986) برای پرورش آکاریکاتونسا از طریق چند صدنسل استوانه ای شکل هستند و ظرفیت 200 لیتر را دارند و دارای سنگ هوا با هوادهی آرام هستند. کف آنها صاف است که جابجایی تخمها در کف را ممکن می سازد.

پرورش موفق کالانوید آکارتیا SP در تانکهای اسیکلین (ethylene) هزار لیتری با قطر 3/1 متر و کف مخروطی انجام گرفت. این تانکها پس از 8 روز تخلیه و تمیز می شوند و یک پرورش جدید شروع می شد.

دما و شوری

دما نقش اساسی در زندگی کوپوپوداها ایفا می کند اما توانایی آنها برای تطابق با دما حتی بیشتر از حد طبیعتشان فوق العاده است. جمیتهای طبیعی بطور ژنتیکی با شرایط زیستگاهان تطابق می یابند. گونه های ساکن خورها مقاومت بیشتری به شور کم و دمای کم دارند

. Ph

Ph بیش از حد اغلب در حوضچه های پرغذا، تانکهای پرورش روباز که برای پرورش گسترده لارو ماهیهای دریایی استفاده می شوند دیده می شود. ،

آلودگی

آلودگی پرورشگاههای کوپوپوداها توسط تودههای باکتری، عفونت cilia ، دیگر کوپوپوداها، رویکرد فرها به وجود می آید. در جاهاییکه کف حوضچه مرتب سیفون می شود، استفاده از سیفون مشابه برای تمام تانکها به هر قیمت باید اجتناب شود تا از آلودگی جلوگیری شود. این قانون برای دیگر وسایل نیز باید انجام شود. در امکانات تجاری، آلودگی توسط روتیفرها اصلی تری عامل شکست در پرورش کوپوپوداها است زیرا روتیرها با سرعت تولید مثل می کننداز کوپوپوداها بیشتر خواهند شد. بنابراین باید این پرورشگاهها را کاملاً از هم جدا نگاه داشت.

مژا داران باید مشاهده و بررسی شوند و تخلیه کردن کشت با استفاده از توصیه می شود که کوپه پوداهای بالغ را نگه می دارد ولی باعث شسته شدن مهره داران می شود. سپس کشت را می توان دوباره آغاز کرد.

کشتها ممکن است در تکثیر کنترل نشده باکتریها غیرفعال شوند حتی اگر باکتریها بخشی از رژیم غذایی کوپه پوداهاباشند.

"تاکانو" (1971) نیز ذکر کرد که باکتریهای تغذیه شده به جی. ایمپاریپس می توانند منبع غذایی عمده ای باشند. بعضی باکتریها، مانند "ویبریو"، کوپه پوداهارا در آبهای ساحلی خورآلوده می سازند و موجب میزان بقای کمتر آنها می شوند. کالانویدها، به غلظتهای زیاد آمونیاک حساس هستند. غلظتهای آمونیاک به میزلن pnn>1/0 منجر به افزایش تولید تخم می شود ولی اثر منفی بر روی دوام تخم در کالانوید آ کلوسی دارد" ، احیاء آب در سیستم های پیوسته یا چرخش آب پیوسته نیز به کاهش انباشتگی آلاینده ها کمک می کنند. باید در مولد انتخاب کاربردی برای پرورش خرچنگ ها در آزمایشگاه دقت نمود.

. کوپه پوداهانسبت به آفت کشها، فلزات سنگین و ترکیبات اشباع شده با کلر حساسیت دارند. جمعیتهای کوپه پوداهاا هنگامی کاهش می یابد که در معرض روتنون (ماده سمی حشره کش) قرار کیرند..

برداشت ، ذخیره سازی و انتقال

زئوپلانکتون ها به حد کافی برای مقاومت در تصفیه سازی مکرر سخت هستند، اگرچه توری های غوطه وری را باید همیشه استفاده کرد. حتی هنگامیکه اندازه های مناسبی بطور همزمان استفاده می شوند، توری ها باید بطوری ایجاد شوند که همه در طی فرایند تصفیه سازی غوطه ور شوند. کوپه پوداها می توانند برای مدت کوتاهی در بافت توری در هنگام انتقال از مخزنی به مخزن دیگر در زمان پرکردن یک مخزن، دوام آورند.آنها همچنین می توانند برای مدت زمان زیادی (چندساعت) در تراکم های بسیار زیاد دوام آورند که در آنجا اکسیژن کافی باشد. تخم های نهفته تولید شده در کف شناور می شوند و می توان آنها را بوسیله سیفون کردن روزانه کف برداشت.. روشهای برداشت ناپلی توسط "پاین و ریپین گیل" (c2000) شرح داده شده اند و شامل جمع آوری دستی ناپلی با استفاده از سطل های با لبه های توری یا جمع آوری اتوماتیک ناپلی با استفاده از نور برای تمرکز بر روی ناپلی هستند.

تخم های جمع آوری روزانه را می توان متراکم کرد و به شیشه های کوچکی منتقل کرد و قبل از ذخیره سازی در یخچال برای هفته ها تا ماهها بی اکسیژن و در بسته نگه داشت . تخم ها را می توان مستقیماً از محل ذخیره سازی در 0c4 به مخازن خروج از تخم در 0c18-16 منتقل کرد دوام تخم ها با زمان ذخیره سازی کاهش می یابد، ناپلی که به تازگی از تخم در آمده که آن تخم به مدت 1 هفته ذخیره شده است، دارای سطوح DHA: EPA مشابه در ناپلی تازهاز تخم در آمده است.

2-2-3-5 هارپاکتیکوئیدها

هارپاکتیکودها در سیستم های پیوسته و متراکم کشت شدند تا غذای لارو ماهی دریایی تامین شود و چندین مطالعه، پیشرفتهایی را در رشد و بقا نشان دادند که بهترین گزینه ها برای کشت در پرورشگاههای بزرگ هستند. هدف انجام پرورش های پرتراکم بود و بیشترین تراکم در پرورش های گسترده با دستگاه از هارپاکتیکودهای پرورشی حاصل شد:

مزیتهای زیادی از استفاده هارپاتیکوئیدهای پرورشی وجود دارد

- مقاومت زیاد در حد وسیعی از شرایط محیطی

- وسیعی در تغذیه از رژیم های غذایی زنده یا مرده

- ظرفیت زیاد و باروری

- چرخه های عمر نسبتاً کوتاه

- توانایی در کشت در تراکم های زیاد

- نیاز به سطح بیشتر از حجم

- مراحل ناپلی پلانکتونی

- می توانند به عنوان پاک کننده های مخزن در پرورشهای دیگر copepoda یا مخازن لاروی استفاده شوند.

ضوابط شرایط کشت برای هارپاکتیسویدها سختی کمتری نسبت کالانویدها دارند. آب شور مصنوعی یا آغشته نشده را می توان استفاده کرد. گونه های تیسب، یاناپلی کوچک آنها، به عنوان غذای آغازین برای لاروماهی دریایی کوچک به شمار می روند محصول روزانه ناپلی هنگامی بسیار زیاد است که ماده ها در تراکم cm-240 نگهداری شوند. بهترین تراکم برای باروری ناپلی cm-2 عدد 180 است و منجر به حدود %30 مرگ میر لارو می شود.

غذا و تغذیه

اگر جلبکها به سادگی در دسترس باشند، ترکیبی از دو گونه جلبکی بهترین گزینه است. جلبکها،که به سرعت رسوب می کنند، برای کوپه پوداها کف زی بسیار مناسب هستند زیرا باکتری ها در این سلولها بصورت توده در می آیند و ترکیبی از جلبکها و باکتریها بهترین ترکیب غذای برای هارپاکتیسویدها است. جلبکهای مانند اسکلتونما کاستاتوم، رودموناس بالتیکا و تتراسلمیس سوسیکا به سرعت رسوب می کنند، در حالیکه گونه هایی مانند ایزوکریسمیس گالبانا بصورت معلق باقی نی ماند و برای هارپاکتیسویدها کمتر وجود دارند. هارپاکتیسویدها را می توان در انواعی از تغذیه inert بیجان، مرده پرورش داد. بهرحال، همانگونه که قبلاً شرح داده شد ، کیفیت غذا بر روی رشد و قدرت باروری اثر می گذارد، و باید به دقت در نظر گرفته شود.استفاده از تغذیه inert راکد، بیجان ساکن می تواند باعث ایجاد مشکلات بهداشتی در مخزن کشت شود. یک رژیم غذایی ترکیبی ، بهترین ارزش غذایی را فراهم می سازد.. این برای تمام هارپاکتیسویدها معتبر نیست ولی برای اطمینان از غذای دارای حدود %50 پروتئین برای اغلب هارپاکتیسویدها مناسب است. اکرچه HUFA بنظر نمی رسد. که بر روی قدرت باروری یا محتوی HUFA در نژاد اثر بگذارند، رژیم غذایی دارای HUFA توصیه شده است تا زمانیکه شواهد قطعی دربارۀ نقش HUFA در غذاهای هارپاکتیسویدها فراهم شوند. افزودن ویتامین ها (ویتامین D2) به غذای ساکن برای بهبود قابلیت باروری نشان داده شده است.

نور

دوره نوری بر روی باروری این گونه و نسبت جنسیت آنها اثر می گذارد این در آزمایشات شامل سه دوره موفق تی هولوتوریا نشان داده شد. دوره نوری 12L/12D برای پرورش بسیار مطلوب شناخته شد و دوره نوری و شرایط تاریکی پیوسته منجر به %48-40 ماده ها در میان نوزادان شد. نور پیوسته اثر مطلوب کمی داشته و تعداد کمی از نوزادان و درصد کمی از ماده ها را تولید کرد (%24-20)اثر مشابهی در دوره نوری برای همزمان سازی تولید تخم در یوترپنیا اکوتیفرانز در آبهای استوائی مشاهده شد.

از نور برای برداشت انتخابی ناپلی هارپاکتیکویدها از یک سیستم کشت پیوسته اتوماتیک استفاده شد که برای تقریباً 1 سال کاربردی بود. کوپپودیت ها و هارپاکتیویدها، فوتوتاکتیک (نورآرایشی) بودند و با انرژی به دور از منبع شدید نور شنا می کردند، در حالیکه ناپلی بنظر نمی رسید که تحت تاثیر قرار گرفته باشند (شناگران ضعیفتری بودند) در ستون آبی نزدیک به خروجی باقی ماندند که در آنجا برداشت صورت می گرفت. یک منبع نوری قوی به مدت چند دقیقه قبل از برداشت روزانه قطع شد. این شکل از برداشت بطور کلی موثر نبود. هر دو کوپپودیتها و ناپلی بطور روزانه برداشت شدند و ناپلی در حد کافی در کشت ماند تا جمعیت تولید مثل کننده بطور پیوسته تکمیل شود.

هوادهی

سیستم های گروهی یا پیوسته کاربردی در کشتهای هارپاکتیکویدها فاقد هوادهی مکانیکی هستند. "نانتون" (1997) از یک پمپ هوادهی، یک حالت بسیار موثر هوادهی و چرخش در سیستم کشت استفاده کرد. البته، از هوادهی می توان برای حفظ و توزیع غذا و زئوپلانکتون استفاده کرد، ولی در سیستم های چرخشی اهمیت کمتری دارد که در آنها حجم کلی آب تصفیه و بطور روزانه و هر دو روز تصفیه می شود.

اندازه شکل مخزن کشت

کشت متراکم هارپاکتیکویدهای کف زی ، بستگی به سطح موجود دارد. در سیستم های گروهی شرح داده شده بوسیله استوتراپ و نورسکر (1997)، متوسط day-1000/300 ناپلی از چهار اندازه گیری cm60×40 تولید شدند و با حدود 3 لیتر آب شور تصفیه شده (2/0) پرشدند.

این مطابق با خروجی حجم روزانه 000/100 ناپلی در هر لیتر است. در سیستم های چرخشی یا پیوسته ی واحدها با توپهای کوچک یا مواد دیگر پر شدند که سطحی برای کوپیودها فراهم شد. کشت حجمی بسیار موفق هارپاکتیکویدها ،آمفیاسکویدها آتوپوس در سیستم پیوستهای با سطح پایه کوچک (mc4) و حجم آب liters1440 حاصل شد، در طی یک دوره برداشت 5 ماهه این سیستم دارای متوسط تولید2/0 میلیون در day-1 بود.

دما و شوری

اغلب هارپاکتیکویدها دارای مقاومتهای حرارتی و شوری هستند و این نشاندهندۀ محیط زیستگاهی متغیر آنها است. هارپاکتیکویدها تی گریپوس ژاپونیکوس در برابر تغییرات شوری بسیار مقاوم است و می تواند در تغییر از 36 تا psu8/1 دوام آورد، اگرچه این شک برانگیز است که این گونه ها بتوانند در این شوری کم پرورش یابند. آمفیاسکویدها آتوپوس نیز دارای مقاومت حرارتی و شوری در حد وسیع و دوام در شوری از 10 تا psu60 است.

آلاینده ها

کشتهای هارپاکتیکوید آلوده به روتیفرها، بوسیله روتیفرها مغلوب می شوند. سیلیاتها نیز می تواند برای غذا رقابت کنند و در کارایی کشت تعیین کننده هستند. کشتهای آزاد سیلیات و روتیفر بوسیله در معرض گذاری ماده های بارور با مقادیر کمی (%1>) از کلر به مدت چند دقیقه انجام شد. کیسه های تخم از ماده ها جدا شدند ولی دوام آوردند.

از آنجائیکه هارپاکتیکویدها تخم ریزی نمی کنند، روشهای برداشت برای جمع آوری ناپلی نیاز به توسعه دارند. یک سیستم خودکار با استفاده از نور برای تمرکز کردن ناپلی، برای سیستم پرورش پیوسته تی. هولوتوریا بکار برده شد. گرچه یک سیستم جمع آوری به حد کافی نیست، بسیاری از ناپلی ها در سیستم بالغ شدند و چندین کوپپویت بطور روزانه جمع آوری شدند و این یک سیستم نسبتاً پایدار بود که نیاز به کار کمی داشت. کاهان" (1982) مسئله برداشت ناپلی ها را برای تغذیه ماهی بوسیله پرورش هارپاکتیکویدها در سبدهای شناور لاترو ماهی ، حل کرد. سبد دارای الکهای کفی بود که از آنها ناپلی می توانست عبور کند ولی بالغ نمی توانست عبور کند.

هاپاکتیکویدها در تراکم های فشرده زیاد نسبتاً مقاوم هستند و در دورۀ 3-2 روزه منتقل شدند و در کیسه های انتقال خون (2 لیتری) در تراکم های 2000 عدد در هر لیتر حفظ شدند. ناپلی بیشتری را نیز می توان در دمای 0C4 به مدت 1 هفته ذخیره سازی کرد و هنگامی استفاده کرد که بازده تولید کمتر از مقدار مورد نیاز باشد.

3-2-3-5 سایکلوپودها

چندگونه سایکلوپود در آزمایشگاه پرورش داده شدند. از اطلاعات موجود، اویتونایا آپوسایکلوپس بنظر می رسد که بهترین گزینه باشدو پرورش آن تا چندین نسل در آزمایشگاه نسبتاً آسان است. اوتیونا، یک منبع مطلوب برای تغذیه زنده معمول برای پاتائوی راه راه، یوگرس برازیلیانوس است. در پرورش خصوصی در تایوان از کوپهپودای آپوسایکلوپس رویی به عنوان غذای زنده ای برای لارواستفاده می شود و آ.بورنئوسنیس یک جایگزین مناسب برای آرتمیا در پرورش آکانتوپاگروس کوویری بود.

دوره نوری

همانند دو گونه قبل، دوره نوری بر روی تولید تخم در سایکلوپودها اثر می کذارد. این بوسیله هاپکرافت وسف (1996) در چهارکف از سایکلوپود کوپپود عمق برداری شده از آبهای استوائی اطراف جامائیکا، در غرب هند نشان داده شد. کیسه های تخم در ابتدا قرار داده شدند و ناپلی ها در روز بعدی در تاریکی از تخم بیرون آمدند.

هوادهی و اکسیژن

آشفتگی ملایم برای اغلب سایکلوپویدها اهمیت دارد و میزان مصرف غذا افزایش می یابد ولی همانند اغلب کوپه پوداهااز هوادهی باید اجتناب شود.

PH  

سایکلوپوید سایکلوپس و نالیس در برابر PH کم بسیار مقاوم است و می تواند
به مدت چندین ساعت در 3.6 PH دوام بیاورد.

آلایندگی

کشتهای لی. ورنالیس را می توان فقط در یک محیط بدون دافنیا حفظ کرد، در حالیکه دافنیا به سادگی برسی. ورنالیس غلبه می کند. بهرحال با در معرض گذاری کشت در PH کم (3.8) به مدت vh ، دافنیا کشته می شود، در حالیکه در حدود %30 سایکلوپوید دوام می آورد. برداشت بعضی سایکلوپویدها نسبت به کنترل و حمل حساس هستند و ماده های بارور ممکن است تخم خود را، همانند اوتیونا، از دست دهند.

4-5 ترکیب بیوشیمیایی

"بامستد" (1986) یک بررسی جامع دربارۀ محتوی شیمیایی و انرژی در کوپپودهای دریایی ارائه می کند. آب در حدود %84-82 (مقدار کیفیتی، در حد% 92-67) وزن خالص کوپپوید و ماده آلی کلی %98-70 یا بیشتر از وزن خشک را تشکیل می دهد.

حد محتوی انرژی از 9 تا Jmg-131 وزن خشک، بطور کلی کمترین حد در گونه ها از عرض جغرافیائی کم و متوسط و بیشتر در عرضهای بالاتر است.

1-4-5 کربن

محتوی کربن در کالانویدها از حدود 28 تا %68 با مقادیر کیفیتی %46-40 وزن خشک متغیر است. گونه ها از نواحی سردتر بطور کلی دارای سطوح کربن بیشتری نسبت به گونه های نواحی گرم و استوائی هستند. نسبتهای کربن: نیتروژن (C:N) بطور کلی بین 3 و 4 ، بویژه در عرضهای کم و متوسط هستند. محتوی هیدروژن کم و درصد 3 تا %10 وزن خشک بدن است و اغلب با محتوی لیپیدی مرتبط است. محتوی فسفر بندرت بیشتر از %1 می شود. در هارپاکتیکوسیدتی . هولوتوریا، مقادیر کربن در ماده ها حدود %40 وزن خشک با مقادیر کمتری در نرها و محتوی بیشتر در کیسه های تخم است. محتوی هیدروژن نیز کمتر از %10 است نسبتهای C:N بین 5 و 12، بستگی به رژیم غذایی فراهم شده متغیر است. این تغییر به نسبت تغییرات در محتوی کربن است. در هنگام تغذیه با یک غذای جلبکی، نانوکلوریس، این نسبت حدود 5 بود. جمعیت زیاد بر روی وزن خشک و محتوی کربن، نیتروژن و هیدروژن در بالغ ها و زاد و ولد اثر می گذارد.

2-4-5 لیپیدها

محتوی لیپیدی در کوپه پودادریایی با عرض جغرافیائی، فصل و دسترس پذیری غذایی ، در حد %61-2 در گونه های موجود در عرضهای کم و متوسط و %73-8 در گونه های موجود در عرض جغرافیائی زیاد متغیر است. اغلب گونه های کم و متوسط دارای محتوی لیپیدی %12-8 هستند. نویسنده، نیاز به نسبت دادن ذخیره سازی لیپید را به حفظ قدرت باروری در زمانهای کوتاه تغذیه در گونه های عرض زیاد به عنوان شرحی دارد که چرا این خرچنگها بطور کلی از نظر انرژی غنی تر از خرچنگهای عرض کم هستند. ذخیره لیپیدی، استفاده و انتقال به زنجیره های غذای دریایی در چندین دهه اخیر توجه خاصی را به خود جلب کرده اند و بررسی بیوشیمیایی لیپید درکوپه پودا بوسیله "سارجنت و هندرسون" (1986) انجام شده است. سطوح لیپیدی اغلب در ناپلی تازه از تخم خارج شد. دارای ذخایر لیپید رسوبی زیاد هستند ولی این سطوح بکار برده می شوند و سطوح لیپیدی در ناپلی بعدی کاهش می یابد. لیپیدهای در طی این مراحل فسفولیپیدهای ساختاری هستند. این فسفولیپیدها دارای سطوح قابل اجتنابی از 14:0 ، 20:1 و 22:1 اسیدچرب هستند ولی در پلی 3-8 اشباع نشده غنی هستند. در مراحل آخر کوپیودیت، لیپیدها به شکل استرهای مومی یا تری گلیسرول، بویژه در موقعیتهای محدودیت غذائی، انباشته می شوند. بطور مشابه، گروههایی از لیپید از نظر تخم در گونه های مختلف، متفاوت هستند. لیپید طبیعی اصلی در تخم های کالانوس تری اسیل گلیسرول است، در حالیکه در تخم های یوچیتانودوگیکا استرهای مومی وجود دارد گروههایی از لیپید ذخیره شده را نیز می توان در یک گونه تغییر داد. لیپیدهای ذخیره شده در طی پاییز در اواخر مراحل کوپپودیت و بلوغ بسیاری از گونه ها ذخیره می شوند. آنها به شکل استرهای مومی در سود و کالانوس اکوسپس یا به شکل تری اسیل گلیسرول در آکاریتالانگیرمیس ذخیره می شوند. استرهای مومی کالانوید بوسیله 20:1n-9 و 22:1n-11 الکهای چرب و سطوح زیاد 18:4n-3 ، اسیدهای چرب DHA , EPA مشخص می شوند. این n-3 poly اشباع نشده می توانند تا %140 اسیدهای چرب کلی را در استرهای مومی تشکیل دهند. استرهای مومی تا %90 لیپید کلی در کالانویدها را تشکیل می دهند و در کیسه روغنی قرار دارند که به موازات آن حرکت می کنند. کالانویدهای هر بیوروس دارای محتوی لیپیدی بیشترین و محتوی بیشترین از استرهای مومی هستند. در زئوپلانکتونت بدون کالانوید مانند یوفاسیدها، زنجیره کوتاهتر الکل های چرب مانند 1b:0 و 14:0 غالب هستند.

محتوی پروتئین و لیپید در ماده تی. هولوتوریا (نوع مدیترانه ای) توسط میلیو (1992)، %71 و %10 وزن خشک بود. محتوی لیپیدی در حد نرمالی در گونه های دریایی در عرضهای جغرافیائی کم و متوسط یافت شد. الگوی مشابهی از محتوی لیپیدی در کالانویدها، با کاهش به سمت مراحل اولیه کوپپودیت و افزایش در اواخر کوپپودیت و مراحل بلوغ مشاهده شد.

3-4-5 پروتئین

حد محتوی پروتئین در کوپه پوددریایی از 24 تا %82 وزن خشک است و در گونه های موجود در عرضهای متوسط بیشترین مقدار را داردو در هارپاکتیکویدتی. هولوتوریا محتوی پروتئین %71 وزن خشک بود.

4-4-5 اسیدهای آمینه آزاد

اسیدهای آمینه آزاد که در تنظیم اسمزی استفاده شوند، بطور کلی در سطح با افزایش شوری محیط افزایش می یابند. گلیسین، آلانین، آرگینین، لیسین، پرولین و تائورین از نظر کیفیتی بسیار اهمیت دارند.

5-4-5 ویتامینC

کوپه پوداها، بویژه گونه های 1 و منیوروس و هربیوروس، دارای سطوح زیادی از ویتامین C، حد سطوحی از 201 تا235 در ناپلی آکاریتاکلوسی و تمورالانگیکورنیس گزارش شدند. ویتامین C، برای تحریک تولید در سخت پوستان شناخته شده است و برای القای تولید در کوپه پوداها توصیه شده است. البته، پاروپایان می توانند منبع مهمی از ویتامین C در ماهی باشند.

6-4-5 کارتنوئیدها

در مطالعه ای شامل بیش از 80 گونه کالانوئید، "فیشر" (1964) دریافت که تنها کارتنوئید در اغلب گونه ها، آستاکسانتن و استرهای آن با سطوح1133 وزن خشک است.در مطالعه ای اخیراً با تی. لانگیکورنیس، دوکارتنوئید در مقادیر زیاد موجود با چهار برابر سطح آستاکسانتین مشهود بودند. این کارتنوئیدها در آرتمیا کشف شدند که بطور اولیه دارای کریپتوکسانتین / کاتتاکسانتین و یک جزء رتینوئید نامشخص بودند.

7-4-5 کیتین

محتوی کیتین در کوپه پودا های پاپارویی در حد 1/2 تا %3/9 وزن خشک است. افزایشی در تولید کیتین، با حفظ افزایش کاربرد صنعتی کیتین و مشتقات آن، کتیوسان، وجود دارد

8-4-5 آنزیم ها

سطوحی از آندوپروتازها، آمیلاز، استراز و فسفودیستر از در کوپه پودا های پاپارویی زیاد بودند

5-5 ارزش غذائی بر ای لارو ماهی

ماهیها دریای که فقط ازکوپه پودا تغذیه کردن و یا به عنوان مکمل غذای همرا با دیگر روتیفرها یا ناپالی آرتمیا به کار برده می شد رشد بقا و میزان رنگی شدن نرمال ماهیها بهبود یافت. رشد مطلوب، نسبت بقا و یا رنگی شدن نرمال برای چندین گونه ماهی دریای تغذیه شده توسط کوپه پودا به تنهایی یا به عنوان مکملی برای رژیم های غذایی مرسوم روتیفرها به آرتمیاناپلی نشان داده شده است. در بسیاری از تخم ریزی ها، رنگی شدن نامطلوب جونایهای پرورش یافته ، یک معذل عمده به شمار می رود. تغذیه از لاروها، یک عامل مهم در تعیین الگوهای رنگی شدن به شمار می رود که بوسیله شرایط پرورش تنش زا و نامطلوب افزایش می یابد.

لارو ماهی پهن که مورد تغذیه زئوپلانکتون پرورشی در آزمایشکاه است بطور کلی نشاندهندۀ نسبتهای زیادی از رنگی شدن نرمال بیشتر از لارو تغذیه شده توسط آرتمیاناپلی بود. رشد و بقا در اسب دریایی، هیپوکامپوس ساب الونگ توس، مورد تغذیه کوپه پودا های پاپارویی، در مقایسه با آرتمیاناپلی بیشتر بود. ترکیبی از دوتیفرها و کوپه پود ناپلی، رشد و بقا را در کرم سپرماهی، پستاماکسیما، دوفیش، گلوکوزوما هبرا کوم و قاشقک صورتی ، پاگروس اوراتوس، در مقایسه با دوتیغرها افزایش داد، اگرچه نتایج برای گونه های بعدی بطور آماری قابل توجه بودند.

رشدی که ثبت در بهبودهای مستندی در رشد لارو به بقا و میزان رنگی شدن نرمال بطور کلی به سطوحی از DHA ، WPA و یا اسید آراکیدونیک (ARA) در رژیم غذایی و بویژه در نسبت DHA:EPA در رژیم غذایی و EPA:ARA نسبت داده شده است. DHA می تواند از پیش ماده های زنجیرۀ کوتاه تر در بعضی لارو ماهی دریایی سنتز شود ولی در نسبتهای ناکافی برای مواجه با شرایط برای رشد و بقای نرمال آنها صورت می گیرد. حداقل %1-2/0 وزن خشک به شکل n-3 HUFA برای لارو ماهی دریایی جوان در مقادیر بیشتر بندرت برای رشد سریع لارو ماهی مورد نیاز است. بهرحال، بخشی از لیپیدهای مختلف می تواند عامل مهمی باشد اغلب کوپه پودهای پاپارئیی، رژیم اصلی برای لارو ماهی های دریای در طبیعت که دارای سطوح زیادی PUFA , DHA دیگر هستند. سطوح DHA در پاروپایان وحشی می تواند بیشتر از 10 برابر در آریتمیا باشد با استفاده از امولسیونهای خاصی، تقویت سطوح DHA در آرتیماناپلی و دوتیفرها با سطوح برابر با زئ.پلانکتون ممکن است ولی در طی زمان، این طعمه توسط لارو ماهی در سطوح n-3 HUFA مصرف شده و کاهش می یابد.DHA در حفظ یکپارچگی ساختاری و کاربردی غشاء سلول ماهی ، در رشد عصبی و بویژه در رشد شبکه ایی و دید اهمیت دارد. نقص غذائی DHA ، دید را در چگالی کم نورن در شاه ماهی جوان، کلوپیاهارنگوس، نشان داد. DHA، نقش مهمی را در رنگی شدن نرمال، در مقادیر کافی و در طی مراحل کرمی ایفا می کند.

ناس ولی (1998) نشان دادند که از رنگی شدن نادرست می توان بوسیله فراهم ساختنکوپه پودهای برای د وره کوتاهی، برای مصرف لارو هالیوت قبل از رسیدن به اندازه mm5/2 جلوگیری کرد. همانند EPA , DHA نمی تواند بوسیله اغلب ماهی های دریایی، بویژه در طی مراحل اولیه رشد، سنتز شود و این بنابراین یک رژیم غذایی ماهی ضروری است. EPA باعث افزایش ایکوسانویلدهای فعال بیشتر از نوع تولید شده از ARA می شود. در حالیکه این بطور متابولیکی برای سیستم های آنزیمی مشابه مورد نیاز برای تولید اکوسانوئید حاصل از ARA رقابت می کند، ، این تقابل متابولیکی نیاز به نسبت EPA:ARA در رژیم غذایی دارد. اکوسانوئیدهای n-6 برای عملکرد نرمال ارکانهای مهمی مانند کلیه ، مرگ ، روده و تخمدانهای ماهی دریایی، اهمیت دارند. سطوح ARA درکوپه پودهای پاپارویی در کالانوئیدها و هارپاکتیکوئیدها زیاد هستند (%1<) اکو سانوئیدهای مشتق گرفته از EPA- , ARA- در واکنش فیزیولوژیکی تنش ایجاد می کنند و نسبتهای مطلوب EPA:ARA مشاهده شده در کوپه پوداها پاپارویی باعث هماهنگی بهتر ماهی لارو باغ شرایط تنش زا می شوند.

. جدا از ترکیب اسیدچرب در خرچنگ های پاپارویی که با آرتمیا ناپلی یاروتیفرها مقایسه شده است، کوپه پودا دارای مقادیر لیپیدهای قطبی هستند. سطوح از لیپید قطبی کلی در کالانوئیدهای وحشی دو برابر از آرتمیای غنی شده هستند.در آ.تونسا بالغ تغذیه شده با رژیم های غذایی تک جلبکی مختلف و ناپلی که به تازگی تخم ریزی کرده است، متوسط لیپید قطبی کلی %46 و %47 لیپیدهای کلی هستند. لیپیدهای قطبی به آسانی بوسیله لاروها هضم می شوند و همچنین می توانند هضم لیپیدهای دیگر را در لارو ماهی دریایی آسان سازند. البته، لارو ماهی شکل نیز به سادگی می تواند DHA و اسیدهای چرب ضروری دیگر را بتراز آرتمیا تجزیه کند، که در آن این اسیدهای چرب اصولاً به عنوان لیپیدهای خنثی وجود دارند، تجزیه استرهای سومی، یک فرایند بسیار مفید در ماهی است. حتی اگر تمام استرهای مومی رژیمی استفاده نشوند. اسیدهای چرب مونوانویک می توانند به عنوان سوخت متابولیکی تجزیه شوند. غلظتهای متغیری از کارتنوئید آستاکسانین در کوپه پود های مختلف یافت شدند و این توصیه شده است که مقدار ممکن برای ماهی، پیش ماده ای برای ویتامین است. تفاوت در رنگ های کارتنوئیدی بین کوپه پودو آرتمیاناپلی، یک توضیح ممکن برای افزایش کم رنکی شدن نرمال در لارو ماهی دریایی است، در حالیکه کانتاکسانین اغلب در محیط طبیعی وجود ندارد و نمی تواند به سادگی بوسیله لارو ماهی دریایی تجزیه شود. این بوسیله "رونستا" (1998) تایید شده است. بعد از 14 روز از تغذیه با آرتمیا، لارو هالییوت دارای %80-50 ویتامین A کمتری (رتینول و رتینال) نسبت به زئوپلانکتون تغذیه شده بود و این نشان می دهد که این لارو ماهی ها قادر به تغییر کار تنوئیدهای موجود (کانتاک نتین) در آرتمیا نیستند.این نویسندگان در افزودن ویتامین A به امولسیون غنی آرتمیا هشدار داده اند، در حالیکه مقادیر زیاد آن برای لاروماهی سمی است. PUFA ، بویژه DHA، به شدت خود اکسیداسیون ثابت شده استو سطوح زیادی از آنتی اکسیدانها در پاپارویی از PUFA حفاظت می کنند که برای ماهی PUFA و سطوح زیادی از آنتی اکسیدانهای طبیعی فراهم می سازد. در برابر ، آنای اکسیدانها باید به امولسیونهای غنی برای دو تیفرها و آرتمیا افزوده شوند تا از خود اکسیداسیون جلوگیری کنند. کوپه پود نیز یک منبع مهم از آنزیمهای هضمی به شمار می دهند و نقش مهمی را در هضم در لارو ماهی ایفا می کنند. زئوپلانکتون دریایی یک منبع ارزشمند از لیپیدها، اسیدهای چرب ضروری، پروتئین، اسیدهای آمینه، کارتنوئیدهای به آسانی هضم شده، مواد معدنی و آنزیمها هستند. آنها یک ماده ارزان برای جایگزینی غذای گران ماهی و یک مکمل برای آرتیمیاناپلی دوتیزها به شمار می آیند. یک انتخاب مناسب برای کوپه پود پاپارویی ناپلی در سپرماهی مشاهده شد و نشان می دهد که این طعمه مشهورتر، جذاب و دارای اندازه بهتری در طعمه زنده است، در این حالت روتیفرها، بطور کلی، تمام مراحل کوپه پود ها به عنوان غذا مناسب هستند، اگرچه نشانی وجود دارد که مراحل کوپیودیت در کسرناپلی نمونه های زئوپلانکتون به سادگی مصرف می شوند و طعمه های مغذی برای لارو ماهی دریایی هستند. در سیستم های آب شیرین ، روش های تولید و برداشت زئوپلانکتون در حوضچه های بزرگ توسعه یافته اند و زئوپلانکتون به عنوان غذا برای گونه های ماهی دریایی مصرف شده است. ترکیب گونه های مشخص نشده است. بهرحال، باید در استفاده از تولیدات حاصل از زئوپلانکتون آب شیرین دقت نمود، در حالیکه بعضی گونه های زئوپلانکتون آب شیرین ممکن است فاقد اسیدهای چرب باشند. "واتاناب" (1978) نشان داد که اگرچه دافینا دارای سطوح زیاد EPA بود، در DHA، ناقص بود و مونیا در هر دو EPA , DHA ناقص بود. دما در سیستم هایی که در آنها زئوپلانکتون برداشت می شوند نیز اهمیت دارد، در حالیکه سطوح PUFA در فسفولیپیدها در خرچنگی های آب شیرین با افزایش دما، افزایش می یابد.

6-5 کاربرد در کشت آبی دریایی

دسترس پذیری آسان آرتمیاناپلی، در طی خرید کیسه های ناپلی آنها و زمان تولید کوتاه و پرورش نسبتاً آسان روتیفرها (فصل 2) این تغذیه های زنده را دسترس پذیرتر برای تخم ریزی های دریایی می سازد. بعلاوه، پرورش ارگانیسم ها برای توسعه سریع در چند دهه اخیر در بخش کشت آبی دریایی مفید بوده است. به علت بسط سریع و افزایش تقاضا برای تولید در مقیاس بزرگ تغذیه های زنده، تحقیق و توسعه بر روی افزایش روشهای کشت یا روشهای غنی سازی برای بهبود موجودیت ارزش غذائی بدتر صورت گرفته است. با بسط سریع این بخش و افزایش تمایل به گن های جدید و کشت گونه های آرایشی برای جایگزینی ماهی های وحشی، شرایط با گونه های قراردادی هماهنگ نیستند. البته که تمایل به کاربرد کوپه پود ها بوجود آمده است و استفاده از کوپه پود ها به عنوان تغذیه زنده در کشت آبی به سرعت افزایش یافته است. آنها به عنوان مکملی برای تغذیه زنده بکار برده شده اند و آنها به عنوان طعمه دارای اندازه قابل قبول برای لاروهای کوچک گونه های ماهی آرایشی به عنوان نوع تغذیه زنده هستند که از اغلب از پرورش گونه های ماهی دریایی پشتیبانی می کنند. نقص در تامین کیسه های آرتمیا و افزایش نرخ ها، تحقیقی را برای طعمه زنده جایگزین و گرایش مجدد در کاربرد گونه های copeph موجب شده است.


نظرات 1 + ارسال نظر
مانی پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:38 ب.ظ

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد