دانش دریا

وبلاگ اختصاصی مهندسین منیره و مائده السادات هاشمی مطلق

دانش دریا

وبلاگ اختصاصی مهندسین منیره و مائده السادات هاشمی مطلق

میگوها

میگو گونه‌ای از سخت پوستان آبزی است که در بیشتر آبهای جهان اعم از آب شور و آب شیرین یافت می‌شود . میگو یک منبع غذایی برای موجودات دریایی است . میگوها می توانند رو به عقب شنا کنند .آنها مقاومت بالایی در برابر مواد سمی در مناطق آلوده دارند . میگو به صورت گسترده‌ای توسط انسان‌ها به عنوان ماده غذایی استفاده می‌شود . همانند سایر خوراک‌های دریایی میگو سرشار از کلسیم، ید، و پروتئین است . همچنین میگو دارای ۱۲۲ تا ۲۵۱ میلی گرم کلسترول ( بسته به روش آماده سازی ) می‌باشد . مصرف میگو به علت اثر بر روی سیستم گردش خون انسان سالم ارزیابی می‌شود. قلب میگو در سرش است 

  

 

 

یکی از عادت‌های خوب غذایی که متخصصان تغذیه آن را توصیه می‌کنند، مصرف هفتگی فرآورده‌های دریایی از انواع ماهی گرفته تا میگوست، اما خیلی‌ها می‌گویند میگو کلسترول دارد و باید از خوردن آن اجتناب کرد، اما این باور درست است یا این که حقیقت چیز دیگری است؟ به غیر از این موضوع، عادت به مصرف میگو چه فواید و چه زیان‌هایی دارد؟ این‌ها همان مواردی هستند که در ادامه به آن‌ها اشاره شده است ...

1- ضد فشارخون

میگو از منابع اسیدهای چربی از خانواده امگا 3 است که دریافت آن به کنترل فشارخون کمک می‌کند. البته توصیه می‌شود این ماده غذایی در هنگام تهیه با حداقل روغن و نمک طبخ شود، در این صورت به گزینه‌ای مناسب برای کاهش سطح فشارخون تبدیل خواهد شد زیرا سرخ کردن آن در روغن، کالری بیشتر به بدن می‌رساند و باعث افزایش وزن می‌شود که خود از عوامل بروز فشارخون است.

2- سرشار از سلنیوم

یکی از مواد معدنی‌ای که در میگو به میزان بسیار یافت می‌شود، سلنیوم است. با خوردن 100 گرم میگو، 64 درصد از نیاز روزانه به این ماده مغذی تأمین خواهد شد و از آنجا که سلنیوم خاصیت آنتی‌اکسیدانی دارد، عادت به خوردن میگو، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ و انواع سرطان خون مانند «لوسمی» و «لنفوم هوچکین» را کاهش می‌دهد.

افرادی که به دلایل مختلف گوشت قرمز نمی‌خورند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به کم‌خونی ناشی از فقر آهن قرار دارند و از آنجا که با خوردن 100 گرم میگو، 19 درصد از نیاز به این ماده مغذی تأمین می‌شود، بهتر است در صورت نخوردن گوشت قرمز، میگو را در برنامه غذایی روزانه‌شان بگنجانند.

3- ضد آلزایمر

امگا 3 فراوانی که در میگو وجود دارد، باعث می‌شود عادت به مصرف هفتگی آن از بروز آلزایمر و اختلال حواس در دوران سالمندی جلوگیری کند. در واقع، دریافت روزانه 380 میلی‌گرم از این اسیدهای چرب، از بروز اختلال حواس و آلزایمر جلوگیری می‌کند و با خوردن هفته‌ای 2 تا 3 بار میگو، این مقدار اسید چرب به بدن خواهد رسید.

4- ضد کم‌خونی

افرادی که به دلایل مختلف گوشت قرمز نمی‌خورند، بیش از دیگران در معرض ابتلا به کم‌خونی ناشی از فقر آهن قرار دارند و از آنجا که با خوردن 100 گرم میگو، 19 درصد از نیاز به این ماده مغذی تأمین می‌شود، بهتر است در صورت نخوردن گوشت قرمز، میگو را در برنامه غذایی روزانه‌شان بگنجانند.

5- منبع پروتئین و کلسترول خوب

میگو برخلاف تصور عامه مردم، باعث افزایش کلسترول نمی‌شود زیرا بررسی‌های مقایسه‌ای میان دو رژیم غذایی با تخم‌مرغ و میگو نشان داده‌اند که رژیم دارای میگو 7 درصد سطح کلسترول بد و 12 درصد سطح کلسترول خوب را افزایش می‌دهد در حالی که رژیم دارای تخم‌مرغ، سطح کلسترول بد را 10 درصد و سطح کلسترول خوب را 7 درصد بالا می‌برد. در واقع این ماده غذایی چربی کمی دارد و با خوردن 12 عدد میگوی درشت بخارپز شده، 160 میلی‌گرم کلسترول وارد بدن می‌شود و سطح تری‌گلیسرید 13 درصد پایین می‌آید بنابراین توصیه می‌شود آن را مانند سایر منابع پروتئینی مصرف کنید.

سرانه مصرف میگو

طبق اعلام برخی از کارشناسان، مصرف سرانه میگو در ایران تقریباً 10 تا 20 گرم در سال است و بیشترین مصرف‌کنندگان هم تهرانی‌ها هستند. البته در سال‌های اخیر، مصرف فرآورده‌های دریایی افزایش قابل‌ملاحظه‌ای داشته اما هنوز هم از مقدار استاندارد توصیه شده کمتر است و هنوز هم در مقایسه با مصرف جهانی در سطوح حداقل قرار داریم.

امگا 3 فراوانی که در میگو وجود دارد، باعث می‌شود عادت به مصرف هفتگی آن از بروز آلزایمر و اختلال حواس در دوران سالمندی جلوگیری کند.

مصرف سرانه ماهی در ایران تقریباً 10 کیلوگرم در سال و در سطح جهانی 16 کیلوگرم است. بنابراین خوب است این را هم بدانید که در میان کشورهای مختلف دنیا، تایلند، فیلیپین، هند و اکوادور بزرگ‌ترین پرورش دهندگان میگو هستند.

  

 

 

 

 

سخت پوستان بزرگترین زیر شاخه از شاخه بند پایان بشمار میاید که بیش از 4200 گونه را در خود جای داده است که اکثراً دریازی بوده وتعدادی نیز در آبهای شیرین زیست می کنند و همچنین برخی خشکی زی بحساب میایند .

این زیر شاخه دارای 10 رده است که دراین میان رده سخت پوستان عالی از جایگاه ویژه ای برخوردار وحدود 4/3 گونه های سخت پوست را شامل میشود وبه دو زیر رده Phyllc caridae و Bumalacostraca تقسیم می گردد که اولی تنها به یک راسته یعنی نازک سپران ودومی به 4 فوق راسته :هم خرچنگیان ،مسلح خرچنگیان ،خرچنگهای حقیقی و کیسه خرچنگیان تقسیم می شوند.

فوق راسته خرچنگهای حقیقی شامل دو راسته اوفاسیان و ده پایان است .راسته ده پایان از چندین زیر راسته تشکیل می یابد که مهمترین آنها را میتوان زیر راسته ده پایان شناور دانست که دارای سه دون راسته :Penaeidea ,Caridea ,Stenopodidea می باشد .مهمترین و بیشترین اقلام سخت پوستان تجاری متعلق به دون راسته penaeidea هستند که از دو خانواده تشکیل شده که عبارتند از : Sergestoidea ,Penaeoidea

Penaeoidea شامل چهار خانواده زیر است :

۱- Solenoceridae

2-Aristaeidae

3-Sicyoniidae

4-Penaeidae

پنائیده بزرگترین خانواده و دارای بیش از 300 گونه در سراسر جهان بوده که در 12 جنس جای گرفته اند و تقریباً 80% آنها از نظر تجاری و صنعت صید مهم می باشند تمامی 24 گونه میگوئی که به نوعی در جهان تکثیر ویا پرورش می یابند متعلق بهاین خانواده هستند جنس های خانواده پنائیده بشرح زیر است :

1-Artemesis

2-Atypopenaeus - 6 protrachypenaeu

3-Macropotasma -7 Trachypenaeus

4-Matapenaeus -8 Kiphopenaeus

5-penaeus -9 Metapenaeopsis

10-parapenaeus

تفاوت بین prawn , shrimp

بر اساس تعریف سازمان کشاورزی و خوارو بار جهانی (FAO) واژه shrimp به انواع میگوهای آبهای شور و لب شور اطلاق می شود و prawn به میگوهای آبهای شیرین (وبطور مشخص گونه های متعلق به جنس Macrobrachium ) اشاره می نمایید .در کشورهای آسیای جنوب شرقی ایندو واژه برای مقصود دیگری بکار می روند .در این کشورها (بویژه فیلیپین ،تایوان و اندونزی )shrimp در بر گیرنده میگوهای با اندازه کوچک است و واژه prawn برای میگوهای با اندازه بزرگ بکار میرود چنین کاربردی از دو واژه فوق در بسیاری از کشورهای دیگر نظیر استرالیا ،ایالات متحده و...وجود ندارد .

2-تقسیم بندی میگوها از نقطه نظر مکان زیست :

از نظر درجه شوری آبی که میگو ها در آن بسر میبرند ،آنها را به دو گروه میگوهای دریازی ومیگوهای آب شیرین تقسیم می نمایند .هر یک از افراد این دو گروه بسته به اینکه دامنه درجه حرارت مطلوب برای رشدو تولید مثل آنها چه مقدار است به سه دسته مختلف قابل تفکیک هستند که عبارتند از :

-میگوهای آبهای سرد در آبهایی بسر می برند که حداکثر درجه حرارت در فصل تابستان 20 درجه سانتی گراد است .

-میگوهای آبهای گرم که آبهایی بسر می برند که حداقل درجه حرارت در فصل زمستان 20 درجه سانتی گراد است .

-میگوهای آبهای معتدله که در نواحی معتدله یافت می شوند ودامنه درجه حرارت مطلوب برای آنها 30-20 درجه سانتی گراد است .

میگوهای ایران

در ایران انواع مختلفی از میگو در منابع آبهای داخلی ،خلیج فارس و دریای عمان وجود دارند .اما گونه هائی که قابلیت انها برای تکثیر و پرورش به اثبات رسیده است در آبهای خلیج فارس و دریای عمان یافت می شوند و شامل انواع زیر می باشند :

-میگوی ببری سبز penaeus semisulcatus

-میگوی موزی penaeus merguiensis

-میگوی سفید هندی penaeus indicus

-میگوی دم قرمز penaeus penisulatus

-میگوی ژاپنی penaeus japonicas

میگو سفید Metapenaeus affinis

از بین انواع فوق میگوی دم قرمز و میگوی ژاپنی فراوانی بسیار کمی دارند .از اینرو در ایران بعنوان یک گونه پرورشی تا کنون کمتر مورد توجه قرار داشته اند .

علاوه براین گونه ها ،گزارش های معدودی از وجود گونه معروف پرورشی یعنی میگوی ببری سیاه (P.Monodon) در ابهای ناحیه خلیج گواتر در دست است .

با توجه باینکه خلیج فارس و دریای عمان جزء دریاهای گرم محسوب می شوند بدیهی است که تمام این گونه ها در گروه میگوهای دریازی آبهای گرم طبقه بندی می شوند .اما مطالعات نشان می دهد که میگوی دم قرمز و ژاپنی در آب وهوای معتدله نیز رشد مطلوبی دارد و بطور طبیعی در مناطق معتدله نیز یافت می شوند لذا از آنها بعنوان گونه های معتدله نیز یاد می شود .

زیست شناسی

زندگی میگوها نیز همانند سایر موجودات عالی با تشکیل سلول تخم آغاز و با مرگ خاتمه می یابد .در طول عمر 5/1 تا 2 ساله خود میگوها مراحل مختلف و متعددی را پشت سر می گذارند که برخی از نیازهای زیستی و رفتارهای این جانوران را دستخوش دگرگونی می سازد.در ذیل مرور کوتاهی بر این مراحل و ویژگی ها که چرخه زندگی میگو ها را تشکیل می دهد خواهیم داشت.

جفتگیری و تولید مثل:

سن بلوغ در میان گونه های مختلف میگو متفاوت است و بعلاوه تحت تأثیر شرایط محیطی قرار دارد .معمولاً میگوهائی که 6 ماه از طول عمر آنها می گذرد آمادگی جفتگیری ویا تولید مثل را می یابند در این حالت میگوها بتدریج آبهای کم عمق ساحلی را ترک گفته و به اعماق بیشتر و آبهای دور از ساحل مهاجرت می نمایند ثبات بیشتر برای تخم ها و نوزادان آینده از جمله دلایل این مهاجرت ها بشمار می آید .بعلاوه تغییرات محیطی که با انجام این مهاجرت ها میگو با آن روبرو می شود ،مسلماً در فرآیندهای فیزیولوژیکی جانور و رسیدگی غدد جنسی آن تأثیر دارند .لازم بذکر است در معدودی از بررسی های انجام شده معلوم گردیده است که برخی از انواع نظیر میگوی موزی در مناطق خاصی برای تخمریزی به آبهای ساحلی وارد می شوند .

عمق منطقه تولید مثلی برای گونه های مختلف و در مناطق مختلف متفاوت است و بنظر میرسد به جنس بستر بستگی دارد وبرای گونه های مختلف اعماق حدود 50 تا 90 متر گزارش گردیده است.

در خلیج فارس عمق تولید مثلی برای میگوی ببری سبز 50 متر گزارش شده است .در بررسی های آزمایشگاهی معلوم گردیده است که جفت گیری میگوی پنائیده شب هنگام (پس از غروب آفتاب تا اوایل نیمه شب ) انجام می گیرد .در هنگام جفت گیری میگوهای ماده باتلیکوم بسته دارای پوسته نرم هستند و تازه پوست اندازی نموده اند در حالیکه میگوهای ماده باتلیکوم باز دارای پوسته سخت هستند .در هر دو گروه میگوهای نر در موقع جفتگیری دارای پوسته سخت می باشند .طی عمل جفتگیری کیسه های اسپرمی (spermatophore) از سوراخ تناسلی جنس نر خارج و باکمک پتاسما به تلیکوم جانور ماده هدایت و در آنجا ذخیره می شود .میگوهای ماده باتلیکوم بسته قادرند تا ذخیره اسپرمی را تا پوست اندازی بعدی نگهداری و در صورت کسب آمادگی تخمریزی از آن استفاده نمایند . در حالیکه میگوهای باتلیکوم باز در فاصله کوتاهی پس از جقتگیری (حدود1 تا 2 ساعت )باید تخمریزی نمایند زیرا در غیر اینصورت کیسه های اسپرمی از تلیکوم خارج و از دست می روند .

مراحل جفتگیری میگوها (باتلیکوم باز وبسته) در شرایط آزمایشگاهی بشرح زیر است:

یک یا تعدادی میگوی نر از اطراف به طرف میگوی ماده نزدیک شده آنرا تعقیب می کنند.سرانجام یک میگوی نر جذب میگوی ماده شده و به آرامی به زیر آن میخزد .ماده با پاهای حرکتی خود کارپاس میگوی نر را گرفته و پس از چند لحظه میگوی نر چرخیده و در وضعیت شکم به شکم با جانور ماده قرار می گیرد .سپس جانور نر 90 درجه چرخیده ودر همین حال چندین بار سر و دم خود را حرکت داده و با انقباض بدن موجب می شود که کیسه های اسپرمی به تلیکوم جانور ماده منتقل شوند(شکل 1).

حالت چرخش 90 درجه در بعضی از انواع میگو نظیر میگوی ببری سبز و ببری سیاه مشاهده شده است ودر برخی از انواع ،نظیر میگوی سفید غربی و میگوی ژاپنی اتفاق نمی افتد .

پس از رسیدگی تخمدان و امادگی جانور برای تخمریزی ، جانور ماده تخمک ها را از سوراخ تناسلی واقع در قاعده سومین جفت پاهای حرکتی و همزمان با آن اسپرم های غیر متحرک رااز منافذ واقع در قاعده چهارمین پاهای (در گونه های باتلیکوم بسته) حرکت رها نموده و لقاح در آب بوقوع می پیوندد .حرکت پاهای شنا و حرکتی جانور امکان لقاح بیشتر را فراهم می آورد .

نحوه جفتگیری در میگوی ببری سبز وببری سیاه

باروری:

میزان تخمکی که هر میگوی ماده تولید می کند متفاوت و بسته به گونه و اندازه میگوو شرایطی که در آن بسر می برده است تغییر می نماید .میگوهای پنائیده عموماً باروری بالائیدارند و از 100000 تا بیش از 1000000 تخمک در هر بار تخمریزی تولید می کنند.رابطه مستقیمی بین اندازه جانور ماده وتعداد تخمک ها وجود دارد و میگوی بزرگتر عموماً بیش از کوچکتر تخمک تولید می کند.

جدول تعداد تخمک ها در برخی ازانواع میگوها

گونه

اندازه میگو

(گرم)

متوسط تعداد

تخمک در هر بار

تخمریزی

متوسط تعداد

ناپلی در هر بار

تخمریزی

منبع مولدین

میگوی سفید هندی

27

000/59

000/30

وحشی-قطع پای چشمی

شده

میگوی ببری سیاه

146

000/315

000/195

پرورشی- قطع پای چشمی

شده

میگوی ببری سبز

45

000/61

000/55

پرورشی- قطع پای چشمی

شده

میگوی سفید غربی

50

000/189

000/103

پرورشی- قطع پای چشمی

شده

میگوهای مولد وحشی که بطور طبیعی تخمریزی می نمایند عموماًتعداد بیشتری تخمک از میگوهای پرورشی تولید می نمایند .یک میگوی ماده در شرایط طبیعی ممکن است تا بیش از 5 با تخمریزی نماید.

فصل تولید مثل:

تولید مثل میگوها تحت درجه حرارت محیط قرار دارد ودر شرایط محیطی مناسب میگو در تمام طول سال قادر به تولید مثل می باشد .در آبهای خلیج فارس ودریای عمان عموماً دو فصل تولید مثلی یکی در بهار ودیگری پائیزه قابل تشخیص است .قصل تولید مثل بهاره از اواخر اسفند ماه آغاز و تا اواسط تابستان ادامه می یابد .فصل پائیزه از اوایل آبان تا اواسط آذر ماه ادامه پیدا می کند .کیفیت تخم ها در خارج از ماه تولید مثلی پائین تر است .

ریخت شناسی یک میگوی بالغ:

بدن میگوهای پنائیده دراز و کم وبیش خمیده است .طول بدن در انواع مختلف ،متفاوت و گاهی تا 250 میلیمتر و وزن آنها تا بیش از 300 گرم می رسد .رنگ بدن نیز در بین گونه ها از تنوع زیادی برخوردار است و ازسفید متمایل به سبز-خاکستری در میگوی سفید و سفید هندی تا صورتی در میگوی ببری سبز تغییر میکند .رنگ بدن در بین افراد متعلق به یک گونه نیز ثابت نبوده وبسته با شرایط محیط زیست آن از قبیل درجه حرارت ،درجه شوری ،مواد غذایی ، رنگ محیط ،ابتلا به بیماری ها ممکن است کاملاً تغییر نماید .

قطعات بدن:

بدن یک میگو از 19 قطعه تشکیل شده است .سر شامل 5 و سینه دارای 8 قطعه می باشند .سر و سینه با یکدیگر جوش خورده و بخش واحدی بنام سرسینه (cephalotorax ) را بوجود می آورند .شکم از 6 قطعه قابل حرکت ویک قطعه انتهائی بنام تلسون تشکیل می شود .قطعات شکمی در ناحیه پشتی گرد واز پهلو ها فشرده اند بطوری که جانور بشکل (،) بنظر می رسد .

تمامی بدن از پوسته سخت و غیر قابل انعطافی که اسکلت خارجی (Exoskeleton ) نامیده می شود ،پوشیده است .اسکلت خارجی از جنس مواد معدنی وپروتئین ها بوده و دارای سه لایه قابل تشخیص بنام های (coticule ) ،لایه زبرین (Epiderm) و لایه زیرین (Dermis ) می باشد.صفحات پشتی و جانبی اسکلت خارجی در ناحیه سر سینه با هم جوش خورده و صفحه واحدی بنام کاراپاس (carapase) را می سازند . کاراپاس دراز و کشیده و از پهلو ها فشرده شده است ودر قدامی ترین بخش ،روستروم را بوجود می آورد . تعداد دانه های روستروم در گونه های مختلف متفاوت است . بخش جانبی کاراپاس که آبشش ها را می پوشاند دارای شیارها و خارهائی است که کاراپاس را به بخش هائی تقسیم می کند و در شناسایی میگو بکار می آیند

صفحات هر قطعه شکمی جدا و حلقه مانند است و با وجود بخش های قابل انعطاف بنام غشاء های مفصلی (Arthrodial) که فاقد رسوبات کلسیمی هستند ،اتصالات قابل حرکت را بوجود می آورند .اسکلت خارجی در هر یک از این قطعات از سه صفحه بنام های صفحه پشتی (Tergum) ،صفحه جانبی (pleura) در دو طرف بدن و صفحه کم عرض شکمی (sternum) تشکیل میشوند .

با توجه به اینکه وجود اسکلت خارجی از رشد میگو جلوگیری می نماید لذا جانور برای رفع این محدودیت ناچار نه پوست اندازی است .پوسته خارجی در ابتدا نرم و کاملاً شفاف است اما پس از چندین ساعت تا چندین روز سخت و تیره می گردد .

1- نمای جانبی میگو

1-اولین آنتن 2- صفحه آنتنی 3- دومین آنتن 4- سومین پای آرواره ای 5- پاهای قدم زن 6 پتاسما 7پاهای شنا 8- تلسون 9- اروپود 10 بند دوم شکمی 11- کاراپاس 12- روستروم

2- بخش های مختلف کاراپاس

1-دندانه های زیرین روستروم 2-برآمدگی خطی جلوی معدی 3- خارانتنی 4- برآمدگی خطی آنتنی5-خارکبدی 6-برآمدگی خطی کبدی 7- برآمدگی خطی کبدی-معدی 8- محل قرار گرفتن شیار عقب رستروم 9- برآمدگی غقب رستروم

10- شیار میانی 11-اولین دندانه روستروم 12- برامدگی خطی روسترمی 13- برآمدگی خطی سری 14- برآمدگی خطی معدی- حدقهای

ضمائم بدن:

هر قطعه از بدن دارای یک جفت ضمائم بند بند است که هر یک از آنها دارای یک قاعده مشترک و دو انشعاب می باشند ،لذا دو شاخه (Biramous) خوانده می شوند .قطعه قاعده ای خود از دو قطعه یعنی Coxa برای اتصال به بدن و یک پایه (Epipodite) برای قرار گرفتن دو انشعاب بر روی آن تشکیل شده است . این دو انشعاب بنام های پایک خارجی (Exopodite) و پایک داخلی (Endupoodite) نامیده می شوند که هر یک دارای تعداد زیادی قطعات (podomer) می باشند .

ممکن است پایک های خارجی و داخلی قطعات مختلف شکل و اندازه متفاوتی داشته باشند .در برخی از قطعات بدن پایک داخلی ویا خارجی کوچک شده و یا کاملاً تحلیل رفته است . میگوهای پنائیده (که تکثیر و پرورش آنها انجام می پذیرد ) دارای 19 جفت اندام ضمیمه می باشند .13 جفت در قسمت سر سینه شامل 5 جفت اندام ضمیمه قدامی (سری) و8 جفت اندام ضمیمه خلفی (سینه ای) و6 جفت نیز در بخش شکمی واقع شده اند .

ضمائم سری:

پنج جفت ضمائم سر عبارتند از اولین و دومین آنتن که دارای وظیفه حسی –تعادلی هستند و ضمائم دهانی شامل ماندیبول ،ماگزیلا که بترتیب در گرفتن غذا ،کمک در تغذیه و همچنین تنفس (ماگزیلا) نقش دارمد .پایه چشم ها بر روی اولین قطعه سری قرار گرفته است که در انتهای آن یک چشم مرکب قرار دارد .

ضمائم سینه ای:

سه جفت ضمائم سینه ای را پاهای آرواره ای (Maxilliped) وپنج جفت خلفی راپاهای قدم زن (Walking leg یا Pereopod) می نامند .وظیفه پاهای آرواره ای کمک در تغذیه و هدایت مواد غذایی بسوی دهان می باشد .پاهای قدم زن اول ،دوم وسوم دارای یک بخش انتهایی گیره مانند بنام انبرک هستند که در تغذیه جانور بکار می آیند.جفت چهارم و پنجم این پاها فاقد انبرک بوده وبخش انتهائی آن به ناخن ختم می شود.

در جنس ماده روی Coxa سومین پای قدم زن منفذ تناسلی وجود دارد که راه خروجی تخمک در هنگام تخمریزی است . سوراخ تناسلی در جنس نر روی غشاء مفصلی که بین پنجمین پای قدم زن و سینه قرار دارد واقع شده است و اسپرماتوفورها از آن خارج می شوند .

وظیفه پاهای قدم زن حرکت بر روی بستر ،کمک به حفر گودال برای فرو رفتن در بستر ،گرفتن مواد غذایی بکمک انبرکها و کمک در تغذیه جانور می باشد . اندام تناسلی خارجی جنس ماده جزء ضمائم سینه ای و در نرها بخشی از ضمائم شکمی بحساب می آید .

ضمائم شکمی:

پنج قطعه اول شکمی هر یک دارای یک جفت اندام ضمیمه بنام پاهای شناگر (swimming leg یا Pleopod) هستند و همانطور که از نامشان بر می آید وظیفه شناوری و حرکت جانور در آب را بر عهده دارند . قطعه ششم دارای اروپود (دم پاره) و قطعه تلسون است که با همدیگر دم بادبزنی یا باله دمی (Tail fin یا Fan tail ) را تشکیل می دهند که وظیفه آن نیز کمک به شناوری جانور می باشد.

ساختمان داخلی:

ساختمان داخلی بدن میگو شامل دستگاهها و اندام های مختلفی است که بقاء جانور ونسل آن را تضمین می نماید . این ساختمان بطور خلاصه بشرح زیر می باشد

دستگاه گردش خون:

دستگاه گردش خون در میگو ها از نوع باز بوده و از چهار بخش اصلی ،یعنی سینوس پیش قلبی (Pericardial sinus ) ،قلب ،سرخرگها و کانالهای خونی و سینوس های خونی تشکیل می شود .قلب در میگوها تودده ای عضلانی دارای شکل نامنظم اما کم وبیش هرمی شکل است .

بافت خونی میگوها بی رنگ بوده و شامل پلاسما ،گلبول سفید ورنگدانه های تنفسی (هموسیانسن) می باشد . هموسیانین بی رنگ است ودر ترکیب بااکسیزن رنگ آن به آبی تغییر می کند .خون پس از عبور از آبشش ها به قلب وارد شده ودر نتیجه انقباضات آن از طریق سرخرگها و کانالهای برنده در تمام بدن انتشار می یابدو پس از انجام تبادلات گازی و غذائی و مجدداً پس از عبور از آبشش ها به قلب باز می گردد .

دستگاه تنفسی:

تبادلات گازی بین خون و محیط پیرامون از وظایف اصلی آبشش ها بحساب می آید آبشش ها در دو طرف ناحیه سینه ای ،در حفره ای که بوسیله کاراپاس پوشیده می شود قرار دارند .هر برانشی از یک محور اصلی که در طول آن دو ردیف صفحات برانشی قرار دارند تشکیل می شود این صفحات دارای بریدگیهای متعددی هستند که آنرا بشکل شاخه های درخت نمایان می سازد از اینرو به آن Dendro branchiate می گویند .در هر طرف بدن 6 سری برانشی وجود دارد.

کانالهای اصلی خونی که از میان محور مرکزی می گذرند ،انشعابات خودرا به سطح این صفحات فرستاده وتبادلات گازی بطریق انتشار بین خون و محیط انجام می گیرد .انجام تبادلات گازی از طریق سایر سطوح نفوذ پذیر مثل بخش هائی از پاهای شنا و دیواره داخلی حفره ابششی نیز امکان پذیر است .

در هر طرف حداقل 6 سری برانشی قرار دارد.

تشخیص مراحل رسیدگی جنسی :

بر اساس ویژگیهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی غدد جنسی ،مراحل مختلف رسیدگی جنسی در میگوهای نر و ماده ماده متمایز می شوند .در مراکز تکثیر میگو از ویژگیهای ماکروسکوپی مراحل مختلف را تمیز می دهند .

الف) میگوهای ماده

با توجه به حجم و رنگ توده تخمدان در معاینه ظاهری میگو می توان مراحل رسیدگی جنسی را تعیین نمود .برای این منظور میگوی ماده در مقابل یک منبع نورانی قرار گرفته درحالیکه از پهلو نور به آن می تابد در سطح پشتی بدن توده تخمدان مورد بررسی قرار می گیرد .براین اساس5 مرحله رسیدگی قابل تفکیک است .

مرحله1)تخمدان توسعه نیافته :این مرحله در میگوهایی که در اوایل مرحله پیش از بلوغ قرار دارند و یا در میگوهائی که از تخمریزی آن یک تا چند روز می گذرد قابل مشاهده است .تخمدان در این مرحله کوچک وشفاف است . قطر لب کمتر از قطر روده است .

مرحله 2) تخمدان در حال توسعه (بلوغ ابتدائی) :تخمدان ها کدر، سفید رنگ ویا متمایل به سبز زیتونی ملایم (در میگوی ببری سبز)و یا زرد رنگ (در میگوی موزی) .لب های میانی و قدامی غیر قابل مشاهده اند ، قطر لب میانی با قطر روده برابر است .

مرحله 3) تخمدان تقریباً توسعه یافته (تقریباً بالغ): تخمدان ها بشکل توده تیره رنگی دیده می شوند. لب های میانی و قدامی کاملاً توسعه یافته اند و قطر لب خلفی از قطر روده بیشتر است .

مرحله 4) تخمدان توسعه یافته (بالغ): تخمدان برنگ سبز خاکستری (در میگوی ببری سبز )یا سبز زیتونی (میگوی موزی وسفید) است و از سطح پشتی بدن بشکل توده تیره رنگی مشاهده می شود .توده تخمدان در ناحیه اولین و دومین بند شکمی کاملاً متورم و اصطلاحاً بشکل الماس دیده می شود .

مرحله 5) پس از تخم ریزی : تخمدان ها قابل مشاهده نیستند (در صورتیکه تخمریزی بطور کامل انجام گرفته باشد ) و تنها اثر شبه مانندی از تخمدان ها دیده می شود .

ب)میگوهای نر

در میگوهای نر بر اساس اندازه و رنگ آمپول های انتهائی ،سه مرحله رسیدگی جنسی زیر قابل تشخیص می باشد .

مرحله 1) نابالغ: در بررسی ظاهری میگو آمپول های انتهائی قابل مشاهده نیستند .

مرحله 2) در حال بلوغ: در بررسی ظاهری میگو آمپول های انتهائی بسختی قابل مشاهده اند.

مرحله 3) بالغ: در بررسی ظاهری میگو آمپول های انتهائی براحتی و بشکل نقطه بزرگ سفید رنگی قابل مشاهده اند .

تغییر در محل های زیست:

از تغییرات مهم دیگری که در چرخه زندگی میگوهای پنائیده روی میدهد تغییر در محل زیست یا انتخاب زیستگاههای مختلف در هر یک از مراحل زندگی می باشد .

همانطور که اشاره شد ،هدف از انجام این جابجائی ها که می توان از آن بعنوان مهاجرت تولید مثلی میگو یاد نمود ،دستیابی به شرایط مطلوب فیزیولوژیکی برای انجام یک تولید مثل موفق و همچنین فراهم نمودن شرایط مطلوبتر برای تخم ها و نوزادان آینده است .روشن است لاروهائی که همراه با حرکات جزر و مدی از آبهای دور مز ساحل و عمیق به آبهای ساحلی کم عمق (خور ها،مصب ها ومانگروها )-که شرایط محیطی در آن دستخوش نوسانات شدید می باشد– مهاجرت می نمایند ، تغییرات فیزیولوژیکی متعدد و پیچیده ای در بدن آنها رخ می دهد که آنان را قادر به تحمل این شرایطمی سازد .

مهمترین ویژگی های مناطق ساحلی که باعث می شود جانور به چنین مهجرت هائی دست بزند ،وفور مواد غذائی در این مناطق است که موجب رشد سریعتر پست لاروها شده و به این ترتیب از شانس شکار شدن توسط موجودات شکارچی کاسته می شود .بعلاوه وجود رویش های گیاهی که پناهگاههای خوبی برای میگوها بحساب می آیند میزان بقاء آنها را افزایش می دهد .

1- مرحله جنینی:

بالقاح تخمک واسپرم سلول تخم ایجاد می شود .تخم های میگو بشکل معلق در آب در نزدیک بستر پراکنده هستند .شکل تخم ها در ابتدا نامنظم است اما 4تا5 دقیقه پس از لقاح شکل کروی بخود خواهند گرفت .این تغییر بواسطه جذب آب وهمچنین ایجاد لایه حفاظتی ژله مانندی است که از ورود چند اسپرم به یک تخمک جلوگیری می کند قطر سلول تخم متغیر و بطور متوسط 28/0 تا 35/0 میلی متر می باشد.

شروع تقسیمات سلولی بسته به درجه حرارت و درجه شوری متفاوت است و معمولاًپس از حدود 40 دقیقه اولین تقسیم سلولی انجام می پذیرد .پس از حدود 13 تا 18 ساعت جنین مراحل تکوین خود را کامل نوده وتخم تفریخ و لارو اولیه که ناپلیوس نامیده می شود از آن خارج می گردد.

2-مراحل لاروی:

مراحل لاروی میگوهای پنائیده بترتیب عبارتند از :ناپلیوس (Nauplius) با5 تا6 زیر مرحله ،پروتوزوآ protozoea با 3 زیر مرحله و مایزیس Mysis با 3 زیر مرحله علاوه بر این گاهی یک زیر مرحله واسط (Intermediat) بین زیر مرحله سوم مایزیس و پست لاروی مشاهده می شود .هر یک از مراحل فوق با توجه به صفات رفتاری ،بویژه نحوه تغذیه و نوع مواد غذائی مورد استفاده ،چگونگی جابجائی (حرکت) موجود در محیط و از همه مهمتر اختصاصات ریختی از دیگر مراحل قابل تمیز می باشند.

مقایسه فاصله زمانی تقسیمات سلولی ،رشد جنین و خروج لارو در 3گونه میگو

P.merguiensis

P.monodon

P.semisulcatus

رشد

40 دقیقه

40 دقیقه

40 دقیقه

2 سلول

50 دقیقه

1 ساعت

1 ساعت و20 دقیقه

4 سلول

1 ساعت و10 دقیقه

1 ساعت و10 دقیقه

1 ساعت و20 دقیقه

8 سلول

1 ساعت و25 دقیقه

1 ساعت و25 دقیقه

1 ساعت و50 دقیقه

16 سلول

1 ساعت و50 دقیقه

1 ساعت و25 دقیقه

2 ساعت

32 سلول

1 ساعت و50 دقیقه

1 ساعت و35 دقیقه

2 ساعت و20 دقیقه

64 سلول

2 ساعت و20 دقیقه

2 ساعت و5 دقیقه

2 ساعت و40 دقیقه

128 سلول

4 ساعت

3 ساعت و50 دقیقه

4 ساعت

دومین Antenna

6 ساعت

6 ساعت و50 دقیقه

7 ساعت و20 دقیقه

اولین Antenna

12 ساعت

15 ساعت و10 دقیقه

18 ساعت

تفریخ

1-مرحله ناپلیوس:

لاروی که با تفریخ تخم از آن خارج می شود ،ناپلیوس می نامند . ناپلیوس دارای بدنی بیضی شکل وبدون بند است .این لارو قادر به تغذیه از محیطنبوده و از ذخیره مواد غذائی خود استفاده می نماید .همچنین بدلیل عدم توسعه اندامهای ضمیمه قادر به شنا کردن نیست .لاروها معلق و با جریانات آب جابجا می شوند .ناپلیوس نسبت به نور فوق العاده حساس بوده و بسرعت جذب منابع نوری می گردد. لارو با عبور از 5تا6 زیر مرحله که هر یک با پوست اندازی از دیگری تفکیک می شود این مرحله را بپایان میرساند .برای نشان دادن شماره زیر مرحله در تمام مراحل لاروی از اعداد رومی (I,II,III,…) و حروف اول نام مرحله (N,Z,P) استفاده می شود.

2-مرحله پروتوزوآ:

از این مرحله بعنوان حساس ترین مراحل لاروی میگوهای پنائیده نامبرده شده است .این حساسیت بدلیل ورود لارو به مرحله ای از زندگی است که موجود تغذیه از محیط را آغاز می کند .در زیر مرحله اول (ZI) لارو بطور توأم از باقیمانده ذخیره موادغذائی خود و از محیط تغذیه می کند .بدیهی است که بلع ،هضم و جذب موادغذایی مستلزم تغییرات مهمی در ساختمان عمومی بدن و فیزیواوژی اندامها می باشد .بعلاوه دسترسی به مواد غذائی با کیفیت و کمیت منایب این حساسیت را تشدید مینماید .

لاروهای زوآجز پالیده خواران هستند و از مواد معلق در آب که دارای قطر mµ 30-3 می باشند تغذیه می کنند .آنها در درجه اول فیتوپلانکتونها ،بویژه انواعی از دیاتومه ها (نظیر کتوسروس واسکلتونما )را بر دیگر مواد نظیر مخمر ، کنجاله ،سویا ، زرده تخم مرغ وموادی از این قبیل که در مراکز تکثیر میگو نیز مورد استفاده اند ،ترجیح می دهند .

3-مرحله مایزیس:

در این مرحله لارو توانائی شنا کردن را می یابد و در زیر مرحله اول (MI) از انواع پلانکتونهای خانوری و گیاهی نظیر ناپلیوس آرتمیا ،تخم های لقاح یافته اویستر ،روتیفر و سخت پوستان کوچک تغذیه می نماید .با رشد بیشتر تمایل به استفاده از غذاهای جانوری شدت بیشتری پیدا می کند

وضعیت عمودی که در آن سر جانور بطرف پائین قرار دارد از ویزگیهای این مرحله بحساب می آید .لاروهای مایزیس بوسیله حرکات ناگهانی –انقباضی بخش شکمی روبه عقب شنا می نمایند.

4-مرحله لاروی پیشرفته:

با انجام چهارمین پوست اندازی مرحله مایزیس خاتمه یافته و دوره جدیدی از زندگی ،یعنی مرحله پشت لاروی یا لاروی پیشرفته آغاز میگردد .لازم به توضیح است که برخی مرحله پست لاروی را بخش ابتدائی دوره نوجوانی می دانند .

برای نشان دادن سن پست لارو از اعداد عربی (1و2و3و...)و نمای p یاPL استفاده می شود هر عدد نشان دهنده تعداد روزی است که از ورود به مرحله پست لاروی می گذرد .لاروهای پیشرفته از مراحل ابتدائی تا حدود زیادی به بالغین شبیه هستند بدن آنها شفاف است و با گذشت زمان از شفافیت آنها کاسته می شود .

تشخیص مراحل لاروی :

از مهمترین ویژگیهای تشخیص هر یک از مراحل و زیر مرحله های لاروی خصوصیات ریختی لارو است که در طی مراحل مختلف تغییراتی در آن رخ می دهد .ویژگیهای کلیدی برای تشخیص هر یک از زیر مرحله های لاروی بشرح زیر است :

الف)مرحله ناپلیوس

NI:بخش انتهائی بدن محدب (گرد)،تعداد خارها 1+1

NII: بخش انتهائی بدن صاف ،تعداد خارها 1+1 یا 2+2

NIII: : بخش انتهائی بدن مقعر ،تعداد خارها 3+3 یا 4+4

NIV:چنگال دمی شکل گرفته ،تعداد خارها 6+6

NV:چنگال دمی کامل ،تعداد خارها 7+7

ZI:کاراپاس گرد و دارای یک فرو رفتگی کوچکV شکل

ZII:روستروم و چشم های مرکب ظاهر می شوند

ZIII:یک جفت خارهای جانبی بر روی پنجمین و ششمین قطعه شکمی وجود دارند .دم باد یزنی شکل گرفته است. (با یک جفت دم پاره)

MI:قطعه قاعده ای پای شناگر شروع به ظاهر شدن میکند .دم بادبزنی تقریباً کامل شده است (با دو جفت دم پاره)

MII: قطعه قاعده ای پای شناگر رشد کرده ایت ویک بند دارد.

MIII:پاهای شناگر دارای دو بند هستند.

PL1:پاهای شناگر دارای مژکهای انتهایی هستند.

سایر مراحل زندگی:

بدنبال مرحله پست لاروی مرحله نوجوانی (Juvenile) آغاز می گردد .میگوهای نوجوان یا بعبارتی بچه میگوها (Fry) کاملاً کفزی می باشند. معمولاًمیگوهای پنائیده از مرحله PL 6 کاملاًکفزی هستند .برطبق نظر موتو(1985) با کامل شدن دستگاه آبششی عنوان میگوی نوجوان را میتوان بکار گرفت .

در صورت مناسب بودن شرایط ،میگوهای نوجوان رشد نموده و اندام های مختلف ،شکل معمول خود را می یابند .ظهور اندامهای تناسلی خارجی مشخصه ورود میگو به مرحله بلوغ اولیه (Adolscent) است که ممکن است تا 4 ماه بطول انجامد.

پس از این دوره شروع رشد و توسعه غدد تناسلی معرف ورود میگو به مرحله پیش از بلوغ (Sub adul) می باشد .در این مرحله نرهائی که غدد تناسلی آنها رسیده است و آمادگی جفتگیری را دارند با ماده هایی که تخمدان آنها رسیده است و یا هنوز نارس می باشند ، جفتگیری می کنند .میگوی بالغ (Adult) میگوئی است که آمادگی کامل را برای تولید مثل دارد ،لذا برای نرها بلوغ هنگامی روی میدهد که با جانور ماده جفتگیری می کنند اما برای ماده ها بلوغ با تخمریزی همراه است .

مواد غذائی که میگوها از آن تغذیه مینمایند بسیار متنوع است و اصولاً آنها را بعنوان جانوران همه چیز خواری (omnivorous) که از انواع مواد غذائی اعم از گیاهی یا جانوری و مواد آلی در حال فساد تغذیه می کنند ،می شناسند اما آنها مواد غذائی با منشأ جانوری را ترجیح می دهند و در صورتیکه فرصت پیدا کنند شکارچیان قابلی هستند و از ماهیان کوچک ،سخت پوستان و نرمتنان ،صدفها و...تغذیه می کنند .در صورتیکه غذای کافی پیدا نکنند میگوها همنوعان ضعیف تر خود را مورد هجوم قرار داده و از آنها تغذیه میکنند. 

 

ویروسهای میگو

طبق گفته محققی به نام آدامس در سال 1991 حدود 1100 نوع بیماری ویروسی مربوط به بی مهرگان شناخته شده است که بیشتر از30 نوع بیماری ویروسی شناخته و راه درمان آن نیز مشخص گردیده است گروهی بزرگی از از ویروسها crustacea که شامل:

می باشد ثبت گردیده است ویروس لکه سفید می تواند در آب دریا برای 7-4 روز قدرت خود را حفظ کرده و باقی بماند.

لایتر در سال 1996 اطلاعات مربوط به این ویروس را از نواحی مختلف جغرافیایی گردآوری و تالیف کرد و به صورت یک جدول ارائه داد

بیماری زایی

بطور کلی این علائم را به دو بخش کلی ضایعات ماکروسکوﭘی (ضایعاتی که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده اند) و ضایعات میکروسکوﭘی (ضایعاتی که با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند) می توان تقسیم کرد.

الف) ضایعات ماکروسکوﭘی

1- حالت عمومی: این سندروم در تمام سنین میگوها از 15 pl تا وزن 45 گرم در مزارع غیر متراکم و متراکم گزارش شده است طبق گزارشات از مزارع تایلند میگوهای سنین 60-20 روزگی بیش تر علائم این بیماری را از خود بروز می دهند، آنچه مسلم است میگوها در مراحل جوانی بیشتر مستعد این بیماری هستند. دوره کمون بیماری لکه سفید 3-5 روز می باشد ، شروع عفونت با مشاهده میگوها در نواحی حاشیه ای استخر همراه است که معمولا صبح خیل زود میگوهای سایزهای بزرگ تر در حاشیه استخر قابل مشاهده اند و با گذشت زمان به میگوهای بیمار شده مقیم کناره های ا ستخر به سرعت افزوده می شود و سه روز ﭘس از اولین یافته ها می توان لاشه های بدنشان را در کناره های استخر مشاهده کرد. قابل ذکر است امکان دارد در روزهای نخستین مشاهده میگوهای بیمار در حاشیه استخرها، میگوها در توری های جمع آوری حالت طبیعی و اشتهای خوبی داشته باشند. میگوهای مبتلا حالت بی حالی و مستی را از خود نشان می دهند زیان بار ترین علامت بیاری لکه سفید تلفات تا 100 درصد میگوهای آ لوده به ویروس در طی 10-3 روز ﭘس از مشاهده اولین نشانه های بالینی در مبتلایان است

2- ﭘوسته: یکی از علائم مشهور این عفونت وجود لکه های سفید در زیر کاراﭘاس است میگوهای بشدت عفونی اغلب ی کوتیکول نرم با لکه های سفید به قطر 5/0-2/0 میلی متر دارند که بیش تر به رنگ سفید تا قهوه های مایل به قرمز که ناشی از گسترش رنگدانه های وابسته به ﭘوسته است، همراه با کمی لکه های سفید دیده شوند لکه های سفید در سایر بندهای بدن نیز گسترش می بایند.

3- هﭘاتوﭘانکراس: رنگی مایل به قرمز ﭘیدا می کند.

4- زوائد خارجی: میگوی مبتلا ، معمولا علائم غیر اختصاصی میگوهای بیمار آلودگی خارجی مثل وجود آمیب در زوائد خارجی) را دارد.

5- اندام های حرکتی میگو تغییر رنگ داده و به حالت قرمز در می آ ید.

6- کاراﭘاس میگو تغییر رنگ داده و به حالت قرمز در می آید.

7- کاراﭘاس میگو به آسانی از ناحیه کوتیکلو جدا می شود.

8- روده میگوهای بیمار خالی از غذا است.

گاهی اوقات امکان دارد، تمامی علائم فوق الذکر، در میگوهای آلوده به ویروس لکه سفید مورد مشاهده قرار گیرند.

ب) ضایعات میکروسکوﭘی

در مطالعات هیستوﭘاتولوژی با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی ضایعات ذیل قابل مشاهده است:

1- ﭘوسته: رسوبات غیر عادی از نمک های کلسیم در قسمت جلد (ﭘوست) د رنواحیکه به رنگ سفید (لکه های سفید) مشاهده می شوند. گسترش رنگدانه های وابسته به ﭘوست (کروماتوفورها) در نواحی که به رنگ صورتی تا قهوه ای مایل به قرمز دیده می شوند.

2- آبشش ها و معده: ایجاد هیﭘوتروفلی یا هسته حفره دار و معمولا با یک اینکوژن بادی (اجسام گنجیدگی درون هسته ای) اتوزینوفیلکی مایل به آبی در لکه های آلوده همراه است.

3- بافت های هدف: آسیب سلولی به طور اختصاصی در شکل های سلولی (بافتهای هدف) رخ داده که سلول های آ سیب دیده با ویروس های میله ای شکل بزرگ و تا اندازه ای بیضی شکل همراه هستند.

ویرویون های جذب نشده با حدود 150 nm- 70 عرض و 380 nm- 275 طول، در انکولوزیون بادی های داخل هسته ای سلول های آلوده شده وجود دارند. بسیاری از شکل های سلولی بافت های کتودرم و مزودرم به وسیله این ویروس هدف قرار می گیرند.

اساس تظاهرات کلینیکی

اساس تظاهرات کلینیکی به 3 تیپ تقسیم بندی کردند:

تیپ 1: به صورت حاد و یا تحت حاد که شدت عفونت در بافت ها متوسط تا زیاد است و مرگ و میز قابل توجهی در طی 10-7 روز ایجاد می کند و لکه های سفید مشخصی بر روی کا راﭘاس میگوهای بیماری به عنوان علامت کلینیکی مشاهده می شود.

تیپ 2: به صورت فوق حاد که میگوهای مبتلا به شدت قرمز می شوند و عفونت در بافت های آلوده بسیار بالاست و مرگ و میر دسته جمعی بین 3-2 روز اتفاق می افتد.

تیپ 3: به صورت مزمن که شدت عفونت در بافت های آلوده ﭘایین است، لکه های سفید یا فرمز در بدن وجود ندارند و مرگ و میز به صورت ﭘراکنده در مدت بیش تر از 28-15 روز اتفاق می افتد (در آزمایشات PCR از میگوهای آلوده ، 3 تیپ از ویروس های جدا از هم در بیماری لکه سفید تائید شد.)

علائم بیماری و اثر بر روی میزبان
حیوانات مبتلا ممکن است تنها یک یا چند نشانه از نشانه های زیر را بروز دهند اما همچنان بیماری می تواند بدون هیچ علامتی وجود داشته باشد:
- میگوها بی حال و سست می شوند.
- توقف یا کاهش شدید مصرف غذا توسط جانوران دیده می شود.
- ظرف چند روز،میگوهای در حال مرگ در لبه های استخرهای پرورش و نزدیکی سطح آب دیده می شوند.
- میگوهای مبتلا به عفونت حاد نرخ تلفات بالا همراه با مرگ و میر توده ای(تا صد در صد در طی 3 تا 10 روز بعد از شروع علائم کلینیکی)دارند.
علائم کلینیکی بیماری در جانوران مبتلا
- پوسته شل و سست می شود. - رسوبات سفیدرنگ نمک های کلسیمی در اپیدرم کوتیکول پدیدار شده که این رسوبات در سطح داخلی کوتیکول پشتی مشهودترند.قطر این لکه ها بین 2- 0.5 میلیمتر است و علت نامگذاری بیماری نیز در واقع بروز همین لکه های سفیدرنگ می باشد.
- سطح بدن و اندام های جانبی تیره تر می شود و به علت گستردگی سلول های کوتیکولی حاوی رنگدانه، رنگ بدن میگوهای رو به مرگ به صورتی یا قهوه ای-قرمز متمایل می شود.
- سطح بدن سنگین شده و دستگاه تنفسی با انگل های خارجی مسدود می شود.

ضایعات

ضایعات بوجود آمده روی پوسته می توانند بصورت لکه های ریز تا صفحاتی باشند که چندین میلیمتر قطر دارند.این صفحات نیز می توانند با یکدیگر ادغام شده و صفحات بزرگتری را تشکیل دهند.این ضایعات زمانی بهتر مشاهده می شوند که کوتیکول قسمت cephalothorax برداشته شده،بافت های ضمیمه ای جدا شوند و کوتیکول را بالا گرفته و در مسیر نور مشاهده نماییم.اما با این حال پدیدار شدن لکه های سفیدرنگ روی کوتیکول، راهنمای دقیقی برای پی بردن به بیماری لکه سفید نیست

تشخیص تفریقی

در غیاب ویروس WSSV،قلیائیت بالا نیز گاهی اوقات ممکن است سبب تشکیل رسوبات کلسیمی در کوتیکول شود.کیفیت پایین آب استخر(غلظت زیاد آمونیاک،اکسیژن پایین،PH بالا یا پایین)نیز ممکن است علائمی شبیه بیماری لکه سفید ایجاد نماید.

خصوصیات ویروس:

بر اساس نظر کمیته تاکسونومی ویروس ها (ICTV) و اطلس ویروسها ی بی مهرگان ویروس را از خانواده whispoviridaeتشخیص و بیماری لکه سفید (WSSK) تائید می گردد. همچنین بر اساس مورفولوژی سروتیپ های ایجاد کننده بیماری لکه سفید ویروس تشخیص داده شده به سروتیپ SEMBV شباهت دارد.

در ابتدای بهار سال 1993 در ژاپن مرگ و میر بسیار زیادی در میان میگوهای خانواده

(p. japonicus) kurma shrimp اتفاق افتاد از علائم مشخص این بیماری وجود لکه های سفید در کاراﭘاس و بدن میگوها بود. رنگ بدن میگوها نیز به صورت قرمز یا بی رنگ تغییر کرده و هﭘاتوﭘانکراس میگوهای آلوده بزرگ و شکننده شده بود. این بیماری را (RV-PJ) Rod shope virus- penaeus japonicusنامگذاری کردند.

در سال 1995 ویروسی کشف شد که آنرا systemic ectodermal and mesodermal baculovirus یا (SEMBV) نامگذاری کردند. این ویروس نیز بیماری را ایجاد می کرد که علائم ظاهری آن شامل لکه های سفید در کاراﭘاس در مراحل انتهایی عفونت بود. شبیه این عفونت در سایر کشورها باعث ایجاد بیماری در سایر گونه ها کرده و عامل ایجاد کننده بیماری مشخصات متفاوتی را دارا بود، که در بعضی کشورها آن را (WSSB)white spot syndrome baculovirus بیماری hupodermal and hematoporetic necrosis virus (HHNBV) و یا بیماری penaeid rod- shaped DNA یا DVمی نامندویروس هایی که در مناطق مختلف این بیماری را ایجاد می کنند از نظر هیستوﭘاتولوژی و مروفولوژی بسیار شبیه هم و سویه های مختلف یا خانواده بودند آ نها را white (MSSV) spot sundrome virus نامیدند. در تابستان سال 1381 بیماری لکه سفید در منطقه چوئیبده آبادان باعث تلفات سنگینی در میگوهای مزارع ﭘرورشی منطقه گردید. این بیماری از نظر علائم ظاهری ایجاد لکه های سفید رنگ به اندازه 5/. تا 2 میلی متر در روی کاراﭘاس و بدن میگو نموده است. در این بیماری هپاتوﭘانکراس میگو بزرگ و شکننده، معده میگوهای آلوده خالی، میگوهای بیحال و در کناره های استخر قرار گرفته بودند. رنگ بدن میگوها در مراحل انتهایی بیماری قرمز رنگ و در نهایت با تلفات بسیار بالا در مزارع اثرات بیماریزایی خود ر ا نشان می داد.ویروسی است عریض شده ، بزرگ ،‌پوشش دار،‌میله ای شکل و تا حدودی بفرم بیضی ودارای DNA بصورت دو رشته بهم تنیده می باشد . و امروزه معتقدند که ویروس عامل بیماری هیچگونه ارتباطی با کلوویروس ندارد. و مقرر گردید درخانواده جدیدی بنام نیما ویریده یا ویسپوویریده قرارداده . عرض ویروس 9+‌ 121 نانومتر و طول آن 26+276 نانومتر بوده ودارای تعدادی قیلامان ضمیمه ای که غالبا”‌در قسمت نزدیک به انتهائی است دیده می شود.

شناسایی ویروس ایجاد کننده بیماری لکه سفید (WSSD) در میگوی سفید هندی (Penaeus indicus) با استفاده از میکروسکوپ الکترونی

در مشاهده بافت های میگو بالاخص آبشش و بافت های اﭘی تلیال روده، سلولهها به شدت آ سب دیده و هسته سلولها متورم، کروماتین ها به کناره های غشا سلولها مهاجرت نموده، سیتوﭘلاسم رقیق شده و هستک ها در سلول ها ناﭘدید شده بودند. در مراحل ﭘیشرفته بیماری گنجیدگی های داخل سلولی در هسته سلول ایجاد گردیده که ویروس ایجاد کننده بیماری در آن کاملا مشخص بود. ویروس شناسایی شده به صورت بیضی تا نسبتا گرد با ﭘوشش سه لایه (trilamina) که اندازه قطر آن نانومتر و اندازه طول آن نانومتر و اندازه طول کﭘسول ﭘروتئینی نانومتر و قطر کﭘسول نانومتر گزارش می گردد.

مواد وروش ها

تعداد 10 عدد میگوهای جمع آوری شده در منطقه نام برده شده برای مطالعه مورفولوژیکی و مطالعات سلولی توسط میکروسکوپ الکترونی (tem transmission electron microscopy) انتخاب گردید. محلول 4% گلوترالدئید (glutaraldehyde) و محلول بافر فسفات (cacodylate) را به نمونه تزریق و سﭘس قسمت سر میگو را به قطعات 1 تا 2 میلی متر برش داده و اندام های آبشش و روده را جدا و در محلول گلوترالدئید 4% و بافر فسفات (cacodulate) به مدت 24 ساعت فیکس گردید. سﭘس نمونه ها در محلول 1% (osmium tetroxide) به غلظت 1/0 m و بافر فسفات (cacodylate) برای 2-1 ساعت قرار داده شد. نمونه ها را با غلظتهای مختلف استون آبگیری نموده و با محلول رزین به صورت قالبهای مشخص جهت ایجاد برش آماده گردید. ابتدا برشهای 2-1 میکرومتر تهیه و با محلول متلین بلو به مدت 1 دقیقه در 60 درجه سانتیگراد رنگ آمیزی گردید. بلوک هایی که ضایعات بافتی و گنجیدگی های درون سلولی

(intranuclear cowdry type- A inclusion body) را نشان می دادند جهت تهیه مقاطع برای میکروسکوپ الکترونی آماده شدند. این دسته از نمونه ها را با میکروتوم اتوماتیک مدل (c.reichert,Austria, omu3)برش داده و مقاطع 80-50 نانومتر تهیه گردیدو سﭘس روی بلوکهای مسی قرار داده و با رنگ آمیزی lead cirate, uranyl acetate رنگ آمیزی شدند.

نمونه های رنگ آمیزی شده با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مدل (CM 10 philips) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.

نتایج

مشاهدات میکروسکوپ الکترونی تایید می کند که گنجیدگی های درون سلولی با ویروس های ایجاد کننده بیماری ارتباط دارند. همچنین تغییرات داخل سلولی مشخص قابل ویت بود. این تغییرات بالاخص در سلول های آبشش و اﭘی تلیال روده از سایر بافت ها بهتر قابل تشخیص بود. در مرالح اولیه بیماری سلول های آبشش ک املا از حالت طبیعی خارج شده و هسته سلول متورم و کروماتین ها به کناره های غشاء هسته مهاجرت نموده اند. هستک و کروماتین ها به کناره های غشا هسته مهاجرت نموده اند. هستک و کروماتین ها کاملا به هم چسبیده و باعث شده که مرکز سلول رقیق و نارک شده و نسبت به بقیه قسمت های سلول یکنواختی نشان دهد. حدفاصل هسته و سیتوپلاسم یک لایه روشن کاملا مشخص است در مرحله دوم که بیماری ﭘیشرفت می کند هسته ها بر اثر هیﭘرتروفی کاملا گرد شده و در نهایت غشاء هسته ﭘارده شده و لایه روشنی که حد فاصل غشاء هسته و سیتوﭘلاسم می باشد از بین رفته و ناﭘدید می شود. در این مرحله مرکز سلول که کاملا متراکم بوده و حالت انکلوژن بادی به خود گرفته بود از بین رفته و سلول شکل طبیعی خود را از دست می دهد. در این مرحله می توان ویروس های ایجاد کننده انکلوژن بادی را در بخشی از سلول های متلاشی شده مشاهده نمود (تصویر 2)

در مراحل انتهایی سلول کاملا متلاشی شده وویروس ها ی عامل ایجاد کننده بیماری را کاملا میتوان تشخیص داد. مشاهدات میکروسکوپ الکترونی در این مرحله نشان می دهد که ویروس ها (Envelope) به صورت بیضی تا نسبتا گرد در برشهای طولی کاملا قابل دیدن می باشد و در برشهای عرضی به صورت گرد دیده می شود. پوشش ویروس به صورت سه لایه (trilamilar) که دارای دو لا یه متراکم و یک لایه روشن است در بین آنها دیده می شود اندازه ویروس ها ( ) نانومتر می باشد در صورتیکه اندازه کﭘسول ﭘروتئینی (capsid) نانومتر می باشد بر اساس مشاهدات میکروسکوپ الکترونی و تغییرات سلولی چند مرحله مشخص در ساختمان ویروس ها قابل رؤیت است. به نظر می رسد که نوکلوتیدهای تشکیل دهنده ویروس قبل از اینکه به صورت ویروس ظاهر شوند در هسته سلول های آسیب دیده قابل رؤیت می باشد. در مرحله دوم نصف کپسول ویروس ها با یک لایه ظاهر شده و در نهایت پوشش با سه لایه کامل می شود و واحدهای نوکلوتید پشت سرهم قرار گرفته و یک نوکلوتید کامل ویروسی که حداکثر اندازه آن ممکن است به 300 نانومتر برای ویروس های بالغ برسد ظاهرمی شود در مرحله سوم نوکلوتید ها شکل بیضی به خودگرفته واز یک طرف و ارد پوشش پروتئینی شده وویروس را بطور کامل در داخل کپسول بوجود می آورد. در مرحله نهایی یک ویروس کامل به شکل بیضی تا نسبتا گرد قابل دیدن می باشد . در بعضی مواقع کپسول خالی از نوکلوتید نیز در سلول ها قابل رؤیت می باشد که بعد از اینکه نوکلوتید ها کامل شدند وارد کپسول شده و یک ویروس کامل را بوجود می آورد حوادثی در سلول های زیر کوتیکول نیز اتفاق افتاده و باعث تخریب سوراخ های موجود در سطح سلول های اپی تلیال شده و واکوئلها یا حفره هایی در سطح سلول ظاهر شده و ذرات مختلفی در کنار حفره ها دیده می شود. اندازه این حفره ها نیز شبیه لکه سفید اجاد شده در روی بدن میگو می باشد و این نظریه را تقویت می کند که حفره های ایجاد شده رد سلول های کوتیکول به همراه ذرات همراه، ایجاد پلاک های سفید در سطح کاراپاس و بدن میگو می نمایند. نتایج بدست آمده در این مطالعه نیز شبیه نتایج بدست آمده از سایر محققین می باشد. بر اساس مورفولوژی، اندازه محل تکثیر و بیماری زائی ویروس، ویروس شناسایی شده در این مطالعه شبیه ویروس جداشده توسط wongteerasupaya و همکاران در سال 1995 می باشد. اندازه ویروس جداشده توسط wongteerasupaya معادل نانومتر می باشد. این ویروس متعلق به خانواده Baculovirdae بوده که جزو (subgroup C) و به صورت گرد می باشد.

خانواده baculovridae به سه گروه زیر تقسیم می شوند.

1- Nuclear polyhedrosis virus (VPVs)

2- Granular virus (GV)

Nuclear polyhedrosis از زیر گروه NPVs دو ویروس برای میگوهای خانواده پنائیده گزارش گردیده است که شامل penaeus monodon Baculovirus Baculovirus penaei (BV) می باشد.در سال 1996 Lightner گزارش کرده است که ویروس MBV نیز دارای دو سویه مختلف می باشد که یکی به نام pms NPV می باشد که در میگوهای منطقه آسیا و اقیانوسیه ایجاد بیماری می کند و دیگری baculovirus midget gland necrosis virus یا BMNV یا Type C Bacuovirus می باشد که در کره و ژاپن ایجاد بیماری می کند.

بیماریهای سخت پوستان :سخت پوستان به طور غیر یکنواختی تحت تأثیر تعدادی از بیماریها هستند. این مطلب بطور وضوح از میان آبزیان پرورشی در میگوهای پنائیده مشاهده می‌شود. تمام بیماریهای عفونی سخت پوستان تبعات سوء اجتماعی و اقتصادی دارند. همة بیماریهای میگو و عوامل مسبب آنها، که درمان خاص و داروی خاصی برای آنان گزارش نشده، دارای یک محدودة جغرافیایی خاص هستند. این بیماریها مشمول یک کُد بین‌المللی سلامت حیوانات آبزی می‌باشند، که توسط «O I E» مطرح گردیده و بنام کُد (Inter National Aquatic Anaimal Health Code) نامیده می‌شود.

طبق تقسیم‌بندی این 8 بیماری میگو؛ که توسط «O I E» مطرح شده‌اند، از اهمیت بیشتری برای صنعت پرورش میگوهای پنائیده برخوردارند. بخاطر تنوّع میگوهای پنائیده و همچنین ناشناخته بودن آنها و اختلاف عمده آنها با دام و حیوانات دیگر، اصول و روشهای مطرح شده در رابطه با تشخیص و درمان بیماریهای میگو با حیوانات دیگر متفاوت بوده و نیز بدلیل اهمیّت اقتصادی میگو، از لزوم و اهمیّت خاصی برخوردارند.

بیماریهای اخطاری (خطرناک) بسیار مهم مطرح شده میگوها بوسیلة OIE، از جهت میزبان حساس و نیز ماهیّت خاص بیماری و عوامل مسبّب آنها بهِ نامهای: 

1. سندرم تائورا Taura syndrome – TSV که عامل آن ویروسی و مخصوص میگوهای پنائیده می‌باشد. 

2. بیماری لکة سفید White spot disease – WSSV/WSV، که عامل آن ویروسی و مخصوص میگوهای پنائیده و دیگر ده‌پایان سخت پوست می‌باشد. 

3. بیماری سر زرد Yellowhead disease – YHV/GAV که عامل آن ویروسی و مخصوص میگوهای پنائیده است.

4. Infectious hypodermal & hematopoietic necrosis – IHHNV

5. Infectious myonecrosis – IMNV

6. Tetrahedral baculovirosis (Baculovirus penaei) – BP

7. Spherical baculovirosis (Penaeus monodon baculovirus) – MBV

8. White tail disease of Macrobrachium rosenbergii – MrNV

 

روش‌های تشخیص در لیست OIE

روش‌های موجود برای تشخیص بیشتر بیماریهای مطرح شده در لیست OIE، شامل، روشهای مرسوم آسیب‌شناسی و ریخت‌شناسی(مورفولوژی) (بوسیلة میکروسکوپ نوری زمینه روشن، میکروسکوپ الکترونی و هیستو پاتولوژی)، روشهای زیست‌سنجی (با نشان دادن میزبان‌های حساس)، روش‌های مولکولی(ردیابی ژنی و PCR) و همچنین روشهای ایمونولوژیکی(ایمنی‌شناسی) می‌باشد. از آنجا که کشت بافت یک ابزار استاندارد قابل توجه در پزشکی، دامپزشکی و آزمایشگاهی تشخیصی ماهیان و آبزیان است، هنوز بعنوان یک ابزار تشخیصی روتین برای پاتوژن‌های میگو در حال توسعه است. اما شیمی بالینی (بیو شیمی) به عنوان یک ابزار تشخیصی روتین برای استفادة پاتولوژیست‌هایی که روی میگوها فعالیت و مطالعه می‌کنند، نیست. از زمان طرح این قضیه، انتخاب روشهای تشخیصی موجود برای تشخیص بیماری‌های میگو که توسط OIE مطرح شده‌اند، بر پایة موارد زیر استوار است: علایم بالینی، بافت شناسی نمونه‌های فیکس شده، روشهای زیست‌سنجی از مظنونین یا حاملین بدون نشانه، استفاده از میزبان‌های با حساسیّت بالا(طول عمر یا گونه) به منظور نشان دادن حضور پاتوژن. جستجو با میکروسکوپ الکترونی. آزمایش‌های مبنی بر آنتی‌بادی برای کشف پاتوژن و استفاده از روشهای ایمنی‌شناسی(بر اساس آنتی بادی‌های پلی کلونال و مونوکلونال). استفاده از مشاهدات میکروسکوپی به روش زمینه تاریک، زمینه روشن، یا فاز کنتراست و استفاده از بافت له شده و لام مرطوب. 

 

 انواع سیستم های پرورش میگو1. استخر: بیشترین عمومیت در سراسر جهان
2. کانال ها
3. سیستم های داخل سالن
4. متراکم
5. مداربسته
پست لارو میگوی پنائیده
بهترین پست لارو برای ذخیره در استخرها
P.vannamei : PL5-10
P.monodon : PL18
میزان ذخیره
1. پاسخ دقیقی ندارد.
2. بسته به نوع سیستم
3. بسته به سطح مدیریت
4. میانگین تعداد ذخیره
5. غیرمتراکم: 1 تا 5 مترمربع
6. نیمه متراکم: 5 تا 25 مترمربع
7. متراکم 30 تا بیش از 75 مترمربع
8. میانگین کل: 12 تا 17 مترمربع

میگوها از چه چیزهایی تغذیه می کنند؟
1. زئوپلانکتون ها (کپه پدها، روتیفرها و غیره)، دیاتومه هایی از بنتوزها و دتریتوس ها، کرمهای دریایی و جانوران دیگری که برای صید و مصرف آنها به قدر کافی کوچک باشند.
2. به منظور تقویت رشد غذاهای طبیعی، آب کوددهی می شود.
3. غذاهای مکمل نیز داده می شود.
4. همچنین محصولات ارگانیک و دانه های مختلف
5. بسیاری از تولیدکنندگان در پرورش P.vannamei 27 تا 35 درصد و در پرورش P.monodon 35 تا 38 درصد غذا را به پروتئین اختصاص می دهند.
6. عده زیادی از تولیدکنندگان میزان غذا را به تدریج کاهش می دهند.
6-1- در ابتدای ذخیره سازی 18 تا 20 درصد وزن بدن در روز
6-2- در انتهای دوره پرورش به 2 تا 3 درصد وزن بدن کاهش می یابد.
سرعت رشد میگوها چگونه است؟
1. سرعتهای رشد بسیار متغیر است.
2. از تخم تا پست لارو 5 (پست لارو 5 روزه) حدود 18 روز در دمای 28 درجه زمان لازم است.
3. از پست لارو 5 (ذخیره در استخرهای نوزادگاهی) بطور میانگین یک گرم در مدت 30 روز خواهد بود.
4. از نوجوانی درون استخرهای پرورشی ذخیره می شوند ( 1 گرم). در شرایط بهینه پس از 120 روز رشد:

P.vannaei : 20 گرم خواهد بود.
P.monodon : 35 گرم خواهد بود.
میگوها چگونه جمع آوری می شوند؟
1- از استخرها
 بیشتر زهکشی
 دام
 تورهای پرتابی

2- از تانکها یا کانالها
 تور
 دام
 زهکشی
میگوها چگونه به فروش می رسند؟
1- میگوها معمولاً بصورت تازه و بی سر در بازارهای آمریکا و ژاپن به فروش می رسند (منجمد، دارای پوست، بدون سر).
2- بازارهای ژاپنی همچنین تازه یا در صورت امکان زنده ترجیح می دهند.
3- بازارهای اروپایی بصورت سردار و معمولاً منجمد سردار ترجیح می دهند.
بیماریها و انگلها
1- بیماریها و انگلها در استخرهای پرورشی (خارج از هچری) تا حدودی مشکلات کمتری را برای میگوهای در حال پرورش نسبت به میگوهایی که د رمرحله تکثیر هستند، بوجود می آورند.
2- انگلهایی که در میگوها یافت می شوند عبارتند از پروتوزو آهای Epicomensal (زوتانیوم، اپیستیلیس و غیره).
3- بیماریهایی که میگوها را تحت تأثیر قرار می دهند شامل عفونتهای باکتریایی و ویروسی هستند.
4- به نظر می رسد بهترین راه درمان بیماریها پیشگیری است.
5- کیفیت آب، درجه حرارت و تغذیه خوب مهمترین عوامل در پیشگیری از بیماریها هستند.
6- خرید پست لارو یا ماهیان مولد سالم از فروشندگان معتبر ومعرفی شده انجام گیرد.

تأمین آب استخر:

آبی رو که برای استخر پرورش میگو استفاده میکنیم باید از لحاظ PH و شوری اندازه گیری بشه. PH مناسب در محدوده ۵/۸-۵/۷ و شوری مناسب (برای مونودون) بین ۱۰ تا ۳۰ ppt (قسمت در هزار) هست. نکته مهم دیگه راجع به PH و شوری ، اینکه نباید نوسانات زیادی داشته باشند و در طول روز نباید تغییرات چشمگیری رو در اونها شاهد باشیم.

اگه از منبع آبی استفاده میکنیم که مواد معلق زیادی داره یا اصطلاحا شفاف نیست، بهتر هست از مناطق عمیق تر که جریان آب قوی تری داره برداشت کنیم، به این خاطر که مواد معلق در استخر رسوب کرده و آب استخر رو جذب میکنند. ضمنا آبهای دفعی مزارع پرورشی و مزارع کشاورزی و صنعتی و شهری اصلا برای تکثیر و پرورش مناسب نیستند بلکه خطرناک هم هستند.

حتی الامکان بهتر هست که دامنه جزر و مد بین ۱ متر تا ۳ متر باشه. (منظور از دامنه جزر و مد، اختلاف بین بیشترین جزر و بیشترین مد هست)

*) وضعیت خاک و محل استخر :

جایی که استخر رو بنا میکنیم باید حداقل یک متر از بیشترین مد بالاتر باشه تا حتی وقتی که مد در بالاترین موقعیت هم قرار داره، بتونیم آب استخر رو تخلیه کنیم. بهتره که استخر رو دور از منطقه رشد گیاهان حرا تاسیس کنیم، تا با مشکل اسیدی شدن خاک و مواد آلی موجود در خاک مواجه نشیم. زمینهای لومی یا خاک رسی که PH بالاتر از ۵ دارند در مقایسه با سایر اراضی ارجحیت دارند. زمین های شنی هم مورد استفاده قرار میگیرند اما بعدا مشکلاتی رو به همراه خواهند داشت.

*) پشتیبانی :

مزرعه پرورشی ما نباید بیشتر از ۳ تا ۶ ساعت از مراکز تکثیر فاصله داشته باشه تا حمل و نقل پست لاروها زیاد طولانی نشه. فاصله مزرعه تا مراکز عمل آوری هم نباید بیشتر از ۱۰ ساعت باشه چون باعث میشه که کیفیت محصول در طی حمل و نقل کاهش پیدا کنه. امکانات زندگی مثل آب، برق، تلفن و ... هم بسیار حائز اهمیت هست.

 
مزرعه پرورشی از چند بخش اصلی تشکیل شده
:

محل برداشت آب باید به صورتی باشه که پساب خروجی مزرعه به مزرعه بر نگرده. ورودی موتورخانه باید به شکلی محاسبه بشه که استخر در مدت کمتر از ۶ ساعت و یا طی یه دوره مد، پر از آب بشه. باید سعی کنیم ورودی استخر رو طوری تنظیم کنیم که از لایه های میانی آب برداشت کنیم. چون آلودگی کمتری داره. ضمنا در محل ورودی آب باید توری مناسب (۲۴ سوراخ در هر اینچ) نصب بشه.

حوضچه ذخیره آب ۲ کار مهم رو انجام میده. یکی ذخیره آب، به منظور استفاده در موقعی که با کم آبی مواجه هستیم و دیگری بهبود کیفیت آب. کیفیت آب یکی از فاکتورهایی هست که تاثیر مستقیم بر بازدهی استخر داره. حجم حوضچه ذخیره باید به نحوی باشه که ۳۰ درصد کل آب مورذ نیاز مزرعه رو بتونه توی خودش نگهداری کنه.

۱ـ ورودی و موتورخانه ۲ـ حوضچه ذخیره آب ۳ـ کانال های آبرسان ۴ـ استخرهای پرورشی ۵ـ زهکش ها و حوضچه رسوب گذار ۶ـ ساختمان ها ۱ـ ورودی و موتورخانه : ۲ـ حوضچه ذخیره آب : ۳ـ کانال های آبرسان :

کانال های آبرسان از قسمت های مهم و با ارزش استخر محسوب میشن و باید سطح زیادی از استخر رو بپوشانند. بهتر هست که کانال های آبرسان استخر پرورشی ما بزرگ باشه. چون در این صورت میتونیم علاوه بر کنترل کیفیت آب، موادی رو که توی استخر کمبود دارن رو به اون اضافه کنیم مثل آهک و نمک. در ضمن، بزرگی کانال های آبرسان، ارتباط مستقیمی با پمپ های استخر داره. منظورم اینه که اگه پمپ ها کوچک و آبرسان ها بزرگ باشن دچار مشکل می شیم و البته عکس این قضیه هم صدق میکنه.

استخرهای پرورشی :

طراحی استخرهای پرورشی، از اصول اولیه ایجاد استخر هست. برای طراحی مناسب استخر باید نکات زیر رو مورد توجه قرار داد :

شکل استخرها، محل نصب هواده ها، اندازه استخر، دیواره ها، بستر سازی استخرها، ورودی و خروجی

بهترین شکل برای استخرهای پرورش میگو، چهارگوش و دایره هست. نکته مهم این هست که بخش هایی از استخر در طول دوره پرورش، نباید مواد آلوده کننده (مواد دفعی) داشته باشن تا میگوها بتونن توی این مناطق تغذیه کنند.

ما باید سعی کنیم که مواد دفعی رو در مرکز استخر متمرکز کنیم. به این منظور از هواده ها استفاده میکنیم. وظیفه اصلی هواده ها افزایش اکسیژن آب هست. همونطور که قبلا تاکید کردم، محل نصب هواده ها باید با همدیگه همخونی داشته باشن و آب رو به شکل منظمی به جریان در بیارن. معمولا هواده ها رو در شب روشن میکنیم ، مخصوصا قبل از طلوع آفتاب. چون در این زمان، استخر ما کمترین میزان اکسیژن روزانه رو داره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد